جایگاه مفهومی “یکی بود، یکی نبود” در ادبیات
نویسنده : ناصر اسدی
در ادبیات ایرانی عبارتی است که سرآغاز هر قصه ای را مزین می کند و آن این است که: “یکی بود، یکی نبود”. سالها پیش در این رابطه مطلبی نوشتم و شاید در اینجا خالی از لطف نباشد که اشاره ای مجدد به آن بشود. البته در این رابطه دیدگاه های متنوعی ارائه شده و برای این عبارت شاًن فلسفی و …. قائل شده اند. این نظرات را می توان به طور کلی در چهار حالت بیان کرد:
- یکی بود و غیر از آن «یکی» چیز دیگری نبود و آن “یکی” تنها بود یعنی خدا بود ولی هیچکس و هیچ چیز دیگری غیر از خدا نبود.
- یکی بود و هیچ موجودی در مرتبه و منزلت و همطراز با آن “یکی” نبود. یعنی خدا بود ولی هرگز هیچ موجودی همسنگ و همطراز با او نبود.
- “یکی” بود و همان “یکی” که بود، نبود.
- “یکی بود” یعنی خدا بود و “یکی نبود” یعنی وصف زائد و اضافه ای به عنوان یکی بودن نبود.
با سلام و عرض ادب خدمت استاد فرهیخته جناب آقای دکتر اسدی ،مطالب بسیار مفید و قابل درک و فهم بود،حتی برای بنده بسیار جالب بود چون تا به حال مطالعه ای درباره چنین موضوعی نداشتم،سپاس از شما خدا قوت🙏🌹
سپاس از ارائه نظر شما.
یکّی (همه باهم – یکجا – متحد)بود ، یکی (تک و تنها) نبود!
اینو جایی دیدم ، توی متن اشاره کردین. این درست تر نیست ؟