سینمای پسا دیجیتال و کودکان و نوجوانان
از مجموعه گفتگو های زنده ی سیفژ
سینمای پسا دیجیتال و کودکان و نوجوانان
وحید گلستان و مهگان فرهنگ
۳خرداد ۹۹
این گفتگو بین دو نفر از فعالان و پژوهشگران سینمای کودک و نوجوان از اسپانیا و ایران در زمان قرنطینه بصورت آنلاین انجام شد . این گفتگو یک گفتگوی علمی و آموزشی است که به سفارش ” سیفژ ” با موضوع محتواهای آموزشی و سینمایی برای کودکان و نوجوانان انجام گرفت.
مهگان فرهنگ – خیلی ممنونم از اینکه امروز مهمان برنامه گفتگوی زنده ی سیفژ هستید . شما از اهداف سیفژ ( انجمن بین المللی فیلم کودک و وجوان ) مطلع هستید و من اینجا باز از مخاطبان می خواهم به خوبی و درستی درباره ی سیفژ تحقیق کنند . ضمن اینکه هدف اصلی این انجمن شناخت و فعالیت عای علمی و عملی درباره ی سینمای کودک و نوجوان در سراسر جهان است. قدمت سیفژ به سال ۱۹۵۵ هست و اعضا فعالی در سراسر دنیا دارد . برگزاری ورک شاپ ها ، نشست ها ، اجلاس های عمومی ، داشتن جایزه ی خاص در جشواره ها و نشریه و سایت و اخیرا حضور در فضاهای مجازی آنلاین نشان از فعال بودن این انجمن دارد .در حال حاضر دبیر کل آن آقای محسن چینی فروشان است و دفتر سیفژ در تهران در یکی از ساختمان های کانون می باشد .
یکی از موارد مهم در باره ی سیفژ این است که در همه جای دنیا تلاش می کندکه از متخصصان و فعالان کودک در پیشبرد اهدافش کمک بگیرد .
این گفتگوهای ما در این راستا به این نکته توجه بسیار دارد . ما در گفتگوهایمان تلاش داریم که با متخصصان و کسانی که به نحوی دارای تجربه های خوب کاری درباره ی کودکان و نوجوانان و سواد سینما یا رسانه دارند ، ارتباط بگیریم . که اولین گفتگو را به شما اختصاص دادیم .
گفتگو با آقای دکتر وحید گلستان نویسنده و فیلمساز کودک و نوجوان و متخصص در بحث تکنولوژی آموزشی ، کسی که سال ها از دست اندرکاران اصلی جشنواره فیلم رشد و جشنواره ی ملی دانش آموزی ایران بوده است و در حال حاضر هم بسیاری از برنامه های خوب در رابطه با سینما ی کودک و نوجوان را هدایت و حمایت می کند.
اما بحث من و شما امروز در باره ی سینمای پسا دیجیتالی برای کودکان و نوجوانان است . شاید هم جدید باشد هم آشنا . چیزی که ما در میانه ی آن قرار داریم اما شاید ما هم باید در این ارتباط به درک درست برسیم و آن را بشناسیم . ما در دوران رسانه و ارتباطات قرار داریم و لحظه لحظه از طریق تمام مجراهای ارتباطی بماران اطلاعاتی می شویم و حالا در این دوران بچه ها ، رسانه ها و حتی سینما چه وضعیتی دارند ؟
وحید گلستان – من هم خوشحالم از اینکه در این گفتگو شرکت کردم و خب مخصوصا که بحث ما سینما و یا بهتراست کلی تر بگوییم سواد رسانه ای هست . اول اینکه ما یک تقسیم بندی کلی داریم ،که این در کلیه ی فضاهایی که با کودک و نوجوان سر وکار دارد به عنوان یک اصل شناخته شده و بنظرمن چالشی هم ندارد چرا که کاملا مشخص است واز تقسیم بندی های سیفژ هم هست و ان هم فیلم برای کودکان و فیلم درباره ی آن ها است و هر کدام خب اهمیت خودش را دارد .
فیلم برای کودک به این لحاظ اهمیت دارد که برای کودکان و نوجوانان رویا می سازد وسرگرمی ، به آن ها امکان و اجازه ی تجربه کردن و حال خوش را می دهد .
از طرفی فیلم درباره ی کودک ونوجوان ، فیلم هایی هستند که وجه آموزشی شان بیشتر است و هدف آن مخاطبانش است که شامل پدران و مادران و دست اندر کاران کار کودک است . اما بحث امروز ما خود کودکانند ، در این بحث ما آن ها را در جایگاه مولف قرار می دهیم یعی تلاش داریم که آن ها را در جای مولف قرار دهیم . بجای انکه آنها را مصرف کننده ی عالم سینما بدانیم آنها را وارد فرایند فیلمسازی کنیم .با توجه به امکانات وتکنولوژی هایی که امروز برای همه بویژه بچه ها وجود دارد ما بچه ها را به جای مخاطب به مولف تبدیل میکنیم . اگرچه می دانیم که جریان ( Kids for Kids ) در همه جای دنیا وجود دارد . اما بحث من اینجا کمی متفاوت است . حتی این را بگویم که خیلی از فیلمساز ها و منتقدین اعتراض می کنند که فیلمسازی کار پیچیده ای است و اصلا چرا بچه ها باید وارد اینکار بشوند و هیچ لزومی برای ورود بچه ها به این دنیای پیچیده نیست بویژه ساخت و ساز فیلم . ما چه هدفی داریم ؟ در اینجا محصول تولید شده مساله ی ما نیست ، فرایند آن مهم است .
تجربه هایی که بچه ها برای جستجو کردن موضوع ، فکر کردن درباره ی موضوع ، تحقیق ، شروع به ثبت کردن در مسیر موضوع ، اینکه چگونه این مسیر را بروند و چگونه صحبت کنند که همن به تصویر کشیدن است و اینها همه به شناخت بهتر آن ها از جهان پیرامون کمک می کند .( این مقدمه ی من برای شروع به بحث بود )
مهگان فرهنگ – من در راستای صحبت های شما می گویم این امر مهم بحث همکاری و کار گروهی را نیز شامل می شود و یا تعامل و حتی توسعه ی تفکر . بچه ها وقتی می خواهند درباره ی موضوعی کوچک هم تحقیق کنند و یا ثبت تصویر که به هر حال جدید تر است مجبورمیشوند به مراجعه به یکدیگر در حداقل گروه مثلا دو نفر و این به آن ها درس همکاری و کار گروهی را می دهد . شاید از همین جا حتی به مفهوم کار گروهی یا تیم ورک هم برسند . به هر حال ما می دانیم دنیای سینما وسعت زیادی دارد . دارای سبک و سیاق های مختلفی است و رویکردهای متفاوت ..به عنوان مثال تاریخ ، فن و تکنولوژی ،سبک و …
پس بچه ها در این سن و سال قرار نیست به عنوان یکی از این افراد حرفه ای در سینما باشند و ورود کنند اما به قول شما می توانند مخاطب با فکرو اندیشه باشند . تقویت تفکر و اندیشه در اینجا مهم است .
وحید گلستان : بله دقیقا . اما من در اینجا باز هم منظورم بحثی است که بهتر است کمی آن را واضح تر بگویم و بازش کنم . من سینما را ابزاری برای تفکر ، ساختن و رشد فردی می دانم . ما با ۲ طیف از کودک روبرو هستیم طیفی که مربوط به به بچه هایی است که می خواهند فیلم ساز شوند و همه ی بچه ها . من منظورم همه ی بچه هاست که می توانند ا ز سینما برای ابزاراندیشه شان استفاده کنند .
به عنوان مثال در سیفژ دی ها همین هدف آموزش فیلم و حتی تربیت فیلمساز تلاش می شود و بنظرم سیفژ دی ها در کارگاه هایشان بسیار موفق بوده اند . خوب دیدن و همکاری در اهداف برنامه های ” روزهای سیفژ ” دیده می شود . اما ما در اینجا می خواهیم از یک مهارت عمومی جدید صحبت کنیم ،که از یک منظر می توانیم آن را مثل یک قلم در نظر بگیریم که در دسترس همه باشد . حالا این قلم در دسترس همه هست ولی همه نویسنده نیستند . برای اینکه همه نویسنده بشوند باید حداقل نوشتن را یاد بگیرند و بعد وارد فضای زبان وادب بشوند ، ذوق و استعداد هم داشته باشند و بعد شروع به نوشتن کنند .یعنی اگر مابه همه ی مردم دنیا یک قلم بدهیم ، به تعداد همه ی مردم جهان نویسنده نخواهیم داشت . اما چه اتفاقی می افتد .
این قلم یک کاربرد اولیه دارد برای رشد اولیه اش و همین می تواند سواد خواند و نوشتن را افزایش دهد . همین نویسندگان باید یک سری قواعد و قرار داد ها را یاد بگیرند تا بتوانند زبان خود را توسعه دهند .
حتی مثال دیگری می زنم : مثلا در سال های اخیر ، عکاسی دیجیتال و گسترده شدن آن را شاهد بودیم من خودم بارها از دوستان عکاسم شنیده ام که اظهار نگرانی کرده اند که ما سال ها تجربه کردیم و با سختی و تلاش توانستیم به روابط بین دیافراگ و شاتر و ..برسیم و نورسنجی کنیم تا یک عکس را در بیاوریم اما امروزه با یک دگمه ی اتومات و تکنولوژی دیجیتال همه چیز به راحتی جلو می رود . اما اینجا به نظر من دیگر مهم نیست ما بیشتر به زاویه ی دید ، کادر و زیباییو حتی حضور باید فکر کنیم . ما قبلا بواسطه ی سختی هایی که در بحث فنی کار داشتیم کمتر به زیبای شناسی فکر می کردیم و نگاه زیبا شناسانه نداشتیم . پس در واقع عکاسی از یک پدیده ی پیچیده ی فنی به یک پدیده ی عمومی تبدیل شده و امروزه می دانیم که همه ی مردم جهان می توانند عکس بگیرند و عکس گرفته اند . اما هنوز نیاز ما به عکاسان حرفه ای نه چندان کم نشده که بیشتر هم شده ، اما عکاس شدن سخت تر شده است .
آمارها و پژوهش ها ی ما نشان می دهد که مرز استفاده از ویدیو نسبت به محتواهای دیگر در حال حاضر بیشتر از ۵۰ درصد شدهو به ۹۰ درصد هم می رسد . البته این به نسبت دیگر محتواهاست . خب این یک عدد شگفت انگیز است که این را مرتب به من می گوید که حالا این بچه ها می توانند وارد تولید بشوند . این تولید دو حالت دارد یا منجر به یک محصول خوب ی شود و یا اگر نشود هیچ اتفاق بدی رخ نداده است .
چرا که ما بچه ها را وارد یک جریان ساختارگرایی مبتنی بر ابزار جدید کردیم که چیزهای خوبی هم یاد خواهند گرفت .
مهگان فرهنگ – این کاملا درست است و بسیار هم عالی است و ما شاهد این بودیم که در همین جریان های اخیر ( ایام کورونا ) وجود ویدیو در بعد آموزش و اطلاع رسانی بسیار موفق تر عمل کرد و پوشش اطلاع رسانی با کمک ویدیو خب بهتر بود .
ما در همین روزها هم روزهای سیفژ قرنطینه ای داشتیم و آثار ساخته شده از راه دور با بچه ها را در صفحه ی سفیژ وسایت خواهیم گذاشت .کارهای بسیار خوبی از بچه ها دریافت کردیم از طیف ۶ ساله تا ۱۸ ساله و در طول کار بچه ها مجبور بودند درباره ی کورونا و زندگی شان بیشتر اطلاعات بدست بیاورند . و به قول شما در این فرایند قرار بگیرند . حتی بازخورد خوبی هم بین مخاطبانش داشت و اینکه در گیر این فرایند شدند .
وحید گلستان ( بعد از دیدن دوانیمیشن که یکی متعلق به روشنا کنعانی ۱۰ساله و دیگری سارا سراج ۱۶ ساله بود )
دو کار دوست داشتنی بودند و خب قطعا با نگاه و ساخت حرفه ای ، به عبارتی برای ساخت این کارها هدفمند پیش رفتند . دو کار با دو حال و هوای متفاوت . کار اول دارای خیال انگیزی کودکانه و کار دوم دارای یک نگاه متفاوت و دارای بلوغ نوجوانانه که انگار سعی میکرد منطق گرایی را به جای خیال نگیزی قرار بدهد .
یکی از موارد مهم دررابطه با فیلم های بچه ها یا همان کارکرد آن ها این است که مجموعه فیلم های بچه ها می تواند گزاره هایی از ذهنیت های آن ها از یک نسل را حتی به ما بدهد ، اینکه دغدغه های آن ها چیست ؟ به چه مسایلی فکر می کنند ؟ به دنیا و جهان پیرامونشان چگونه فکر می کنند ؟ در واقع رابطه ی ما با فیلم های بچه ها مثل یک گفتمان است ، که حتی می توان بر اساس آن برنامه ریزی کرد. کاستی های خودمان را پیدا کنیم ببینیم کجا کم گذاشته ایم یا نقاط قوت کجاست ؟ یا فاصله وشکاف واقعی همه ی نسل ها که طبیعتا بین نسل ما ونسل بزرگتر از ما وبچه ها وجوددارد . در حال حاضر این نسل ، نسل لوکال دیجیتال محسوب می شوند یا بومیان دیجیتال و جور دیگری به زندگی می پردازند تا ما که مهاجرین به دنیای دیجیتال هستیم و برخی هم مقاومان آن .
در هر صورت ما جز هرکدام که باشیم . بومی محسوب نمی شویم و خصلت های خودمان را به داخل محیط آن ها می بریم ، به همین دلیل خود کار به ما می گوید کجا اشتباه فکر می کنیم در کجا باید به آن ها نزدیکتر بشویم یا دورتر .
نکته ی مهم اینکه ما همیشه به باید ها برای بچه ها فکر می کنیم در صورتی که خیلی از نباید ها هستند که از باید ها بهتر هستند . باید یک جاهایی اجازه دهیم بچه ها بسازند ، حتی اگر مسایل را نتوانند خوب حل کنند و یا چیزی که می سازند درست نباشد.
در مورد فیلم این مصداق اثر بخشی است این حل مساله ، ساختن تجربه های درجه اول و مهارت ضبط ویدیو و پسا دیجیتال که از جمله مواردی است که می خواهم الان به ان بپردازم .
مهگان فرهنگ – با توجه بهاینکه می خواهیم به بحث اصلی ورود کنیم از شما می خواهم با توجه به بحث پسا دیجیتال و بچه ها به مساله ی تجربه ی زیسته ی بچه ها ، تفکر ، داشتن نگاه عمیق به مسایل را هم همراه با این نوعمهارت بیان کنید . ضمن اینکه به تفاوت نگاه ها که بین ما و بچه ها وجود دارد هم اشاره بفرمایید .
وحید گلستان – بهتر است ابتدا از همین تجربه ی زیسته شروع کنیم . هرچند بچه ها سن کم داشته باشند و بخواهند وارد این فضا بشوند باز یک تجربه ای از زندگی به اندازه ی سنشان دارند که این به کل حواس و روابط آن ها با دیگران و خانواده مرتبط است . در اینجا اتفاقی که می افتد این است که در دوران کودکی تجاربی ایجاد می شود و درس خواندن و آموزش در مدرسه یکی از این اتفاق هاست که خوشایند هم نیست و این سیستم آموزشی در کل دنیا وجود دارد و آن هم این است که بچه ها مجبورند بدون آنکه علاقه به موضوعی داشته باشند آن ها را یاد بگیرند و در این سیستم آن ها مجبور می شوند که یک سری کتاب و دروس را یاد بگیرند و این سوال همیشه برای آن ها وجود دارد که فلان درسی که خواندیم به چه درد ما می خورد .دلیلش این است که کتاب ها جلوتر از نیاز ها و کنجاوی های بچه ها هستند در حالیکه هرچیزی بر اساس تجربه ی زیسته بچه ها ساخته شود از دل انگیزه و از دل نیاز های آن ها بیرون آمده است . گاهی سوالاتی برایشان پیش می آید و از ما می پرسند ، جوری که ما بدلیل روش های بد به مرور آن را از آن ها می گیریم . حالا در این مهارت و اتفاق اینگونه می توان به ان نگاه کرد که دوربین به آن ها این امکانرا می دهد که دوباره ببینند ، دوباره بگردند ، فکر کنند ، تیم شوند و حتی گاهی بیرونرفتن از فضای خانواده که این یک گام مهم است .
تجربه ی زیسته یک نکته ی مهم دیگر نیز دارد و آن این است که منشا تجربه ی زیسته از “من ” شروع می شود. یعنی به جای اینکه به من بگویند این شعر را حفظ کن و بیا پاسخ بده و من نفهمم یا به جای اینکه من یک تعریف را حفظ کنم با یک موضوع مواجه میشوم میبینم که پازل من کامل می شود .
آن چیزی که من می گویم حتی به لحاظ سینمایی نمی توان آن را یک اثر محسوب کرد یک جور بیان تصویری است . ما در این راستا می توانیم بچه ها را در مرحله ی توصیفی و تبیینی قرار دهیم . مثلا در مرحله ی توصیف از بچه ها می خواهیم که با همین دوربین اطراف خودشان را و آن چیزهایی که می بینند را بازتولید کنند . دوربین ابزار گزارش دادن است ، جالب است که تاریخ سینما هم با همین رویه پیش رفته است . اولین باری که سینما متولد میشود گزاره های روبروی دوربین را همانگونه که بوده اند ، می بینیم . در آن تصاویر هیچ دخل و تصرفی نشده ، آب پاشی و هر تصویر دیگری که دیده می شود نه میزانسنی دارد ، نه تدوین و نه بحث دیگری و خیلی ساده است.
اگر ساده ترین نوع مستند سازی که مستند گزارشی است را در نظر بگیریم میبینیم که ما به عنوان فیلمساز هیچ دخل و تصرفی در آن نداریم ، هر چه هست همان است که در مقابل دوربین بوده . در واقع همین گزینه ی توصیفی ماست .
این اولین گام برای تجربه و مهارت آموزی برای بچه ها ست و از همین جا ست که وجه تخیل و خلاقیت می تواند ورود کند من وارد بحث تخیل نمیشوم ، اما درباره ی خلاقیت می توانیم بگوییم که بچه ها درباره ی یک موضوع ساده مثل رشد یک گیاه در اطرافشان و یا یک مساله ی ساده در خانه مثلا کتری که در آن آب جوش می آید و ساده ترین کارها می تواند فکر کند و اندیشه ورزی داشته باشد . در اینجا کودک به تمام روابط قبل و بعد یک اتفاق نگاه می کند و زمانی که ما از او می خواهیم که از یک فرایند مثل چای درست کردن کاری انجام دهد در اصل از اوخواسته ایم که با دقت پیش برود و با دقت بیان کند .
گام دوم ، گام تبیین است .مادر تبیین ، چرا می پرسیم که می شود ورود به فلسفه و باز شدن مفاهیم برای آن ها که این شاید برای بچه ها پرکاربرد تر است.
در این مرحله ما می توانیم از بچه ها بخواهیم یک کل را به جز و جز را به کل تعمیم دهند یا از جانشین سازی استفاده کنند . مثلا چیز دیگری را جایگزین موضوعشان کنند که همان چیزی است که در سینمای شاعرانه اتفاق می افتد . اینها می توانند مقدماتی برای این کار باشند .
فیلم سازی بر اساس تجربه زیسته به بچه ها یاد می دهد که آنچه که در اطرافشان دیده اند و چیزی که دریافت کردند همان است و کم است . شعار جدید آموزش دنیا این است که کم ، زیاد است . اینجا نشان داده می شود که ، کم من بسیار زیاد است .چیزی که در شرایط امروز اینترنتی و برخط میبینیم که کپی کردن بسیار است .
ما در این شیوه مواجهه ای داریم که بسیار اهمیت دارد . ما به بچه ها میگوییم که این مواجهه ی تو مهم است ومفاهیم رشد فردی در آن وجوددارد . عزت نفسشان بیشتر می شود چرا که دارد همان چیزی که دریافت کرده است را به جمع کوچکی ارایه می کند.
در این مسیر حتی کمبودهایی از قبیل مطالعه یا کم کاری هایی نتیجه کار را برایشان روشن می کند و باعث می شود در مسیر تجربه خودشان بهتر متوجه شوند . ضمن اینکه بچه ها باطیفی مثل خودشان ، خانواده معلم و …ارتباط گرفته اند و این به شدت دارای ارزش است و تاثیر گذار و مهمترین اتفاق این است که در این راستا من یاد گرفته ام که از این طریق حرف بزنم .
یکی ازنکات خیلی خوب درباره ی تجربه زیسته و مهارت ضبط تصویر این است که خانواده ها می توانند تبدیل به یک تیم بشوند و این تبدیل شدن اتفاقا به آن ها کمک می کند که بیشتر با بچه ها همراه باشند و از تجربیات مختلف کنار یکدیکراستفاده کنند و بچه ها دست به ضبط روایت های مختلفی از وجوه زندگی شوند.
مهگان فرهنگ – در این میان آیا واکنشی هم وجود دارد ؟
وحید گلستان – من در این دوران نقدی را از دوستان شنیدم و آن این است که اساسا کار فیلم سازی به این پیچیدگی ودارای زبان سخت چرا باید بچه ها را درگیر آن کنیم و اصلا نباید این کار را بکنیم . قبل از شروع این بحث یکصحبتی کردم ، اما الان بیشتر به آن می پردازیم .اساسا هدف از این مهارت عمومی این نیست کهما می خواهیم جای فیلمسازان حرفه ای را بگیریم . در واقع بچه ها وارد یک فرایند می شوند و به آنبه عنوان یک فرایند عمومی نگاه می کنند مثل مهارت های دیگرمثلا آشپزی یا رانندگی این در حالی است که همچنین رستوران های دنیا به آشپز خوب و همچنین دنیا به راننده های خوب نیازمند است . در واقع فهم درست از ابزار دیجیتال و امکان تازه پیچیده بودن این مساله را از نظر فنی حل می کند که من به عنوان فیلم سازی که درس ان را خوانده ام و کار کرده ام و یا به هر وسیله ای که تبدیل به یک فیلمساز شده ام نباید فکر کنم که جایگاه من مخدوش خواهد شد، آن هم در مواجهه با نوجوانی که در حال بیان حرفش است و حل مساله .
مانند همین دو انیمیشنی که دیدیم . یکی نسبت به طبیعت و کورونا حرفش را زد و مواجهه شدن با آن با استفاده از ماسک و دستکش و دیگری با نگاه مینیمال و گسترده شدن ویروس در سطح جهان و رعایت فاصله اجتماعی . از همه مهمتر اینکه فراموش نکنیم این بچه ها تماشاگران بالقوه سینما و فیلم هستند .
ما وقتی می گوییم سینما ، سینما یک امکان است و فیلم بخشی از سینماست . ما در حال صحبت از مهارت ویدیو هستیم . درباره ی فیلم هم به مفهوم کامل صحبت نمی کنیم ، چه برسد به سینما .به همین دلیل است فیلم ساز حرفه ای یا جریان اصلی سینما بدین واسطه نه تنها آسیبی نمیخورد که اتفاقا با تماشاچی باسوادی روبرو می شود و این بچه ها تماشاچیان بهتری هستند و می توانند به جریان فیلم سازی کمک کنند . خوانش بهتر ، فهم بهتر.
مهگان فرهنگ – بحث تعامل یکی از مباحث بسیار مهم اجتماعی و حتی سینماست ومن فکر می کنم بهتر است این مفهوم را هم بر اساس این موضوع یعنی سینمای پسا دیجیتال باز روشن کنیم و بیشتر به آن بپردازیم .
وحید گلستان – لازم به ذکر است که ما اینجا بخشی از سینمای پسا دیجیتالی را باز کردیم . یکی دیگر از این مباحث ، مفهوم تعامل است . تعامل یک امکان جدید است . یک امکان اینترنتی که در اختیار این نسل وهمه ی بچه ها قرار گرفته است ، به اینمعنا که تا قبل از اینترنت ، آنچه در درام اهمیت داشت ، بحث مشارکت بود.
فیلمساز همیشه می خواهد مفاهیم خودش را جوری بسازد که تماشاچی با آن مشارکت کند . هر چقدر تماشاچی از اولین سال هایی که سینما خلق شده است تا الان به دلیل تماشا و خوانش بسیار ورزیده تر شده اند و همین طیف مختلفی از فیلم ها را بوجود آورده است . مثلا ما در سال های اخیر انواع و اقسام فیلم های متفاوتی با ساختارهای متفاوت داریم . چه خارجی و چه ایرانی . چرا این اتفاق افتاده ، مشارکت مخاطب بالا رفته و مخاطب ورزیده تر شده . همان مخاطبی که وقتی اسلحه روبروی او گرفته می شد ، از ترس پنهان می شد .حالا آنقدر ورزیده هست که همزمان می تواند فیلم های مختلفی را ببیند .
حالا ما چیزی بنام اینترنت داریم ،در اینترنت بجای مشارکت ، تعامل وجود دارد .
تعامل و مشارکت چه فرقی با یکدیگر دارند ؟تفاوت آن این است به جای اینکه من مصرف کننده باشم یک تولید کننده نیز باشم . پس ما مواجه می شویم با جزییاتی بنام “سایبر دراما ” که ترکیبی از جریان دراما ( طی قرن ها تیاتر . ۱۰۰ سال سینما ) و اینترنت است .
جریان سایبری که با اینترنت در حال در هم تنیده شدن است ، جدید است و مقاومت هایی را هم دارد که اولین آن روایت است .روایت اصلی ترین مورد کار است که اینجا دچار تغییر می شود . حتی شاید بگوییم که دستخوش حمله می شود و به بی شکلی می رسد.
اگرچه در عرفان ما بی شکلی بهترین است . اما اینجا فهم آن بسیار پیچیده است .حالا روایت های فردی شده ی بسیار وجود دارد و به ما این امکان را می دهد که برای مخاطبان انواع ساخت ها و معنا ها را داشته باشیم .
در رابطه با سینما ما با این محدودیت روبرو هستیم اما درباره ی ویدیو و ویدیو های برخط نمونه هایی را می بینیم که مخاطب و تما شاچی می تواند سراغ آن ها برود .
برای کودکان امروز که به راحتی به هر کانسپت و جریانی ورود می کنند ، تعریف زیبایی شناسی متفاوت است به همین نسبت ورود به جریان توسعه ، توصیه ، آموزش وگستردن مهارت آموزش ویدیو برای کودکان و نوجوانان با استفاده از این امکان ، تعامل است .
به همین ترتیب ما می توانیم امکان شبکه سازی ، تولید ویدیو را نه فقط در یک خانه ، مدرسه ، شهر که می توان در مناطق بسیاری شاهد آن بود .
امکان تازه ی تفکر با فیلم ، امکان مدل های تازه ای از خواندن که در بحث سایبردراما خیلی اهمیت دارد و این بحث سایبر دراما بحث جدایی است که شامل دو وجه است وجهی که بچه ها می آیند و تجربه های خودشان را برای ما ثبت می کنند . یک وجه دیگر وجه تعامل است که آن ها می توانند به عنوان مولف آثاری را بسازند.
شاید اینگونه بگوییم که قرار گرفتن یک گروه همسن و سال کنار هم و کارکردن بسیار دارای اهمیت است که در مبانی تربیتی نیز مد نظر است .
یکی از مفاهیمی که گرتوفسکی می گوید : که بچه هایی همسان هستند اگر با همسالان شایسته باشند، رشدشان به سرعت بیشتر است تا بودن با بزرگتر ها و افراد دیگر.
ما می توانیم اجتماع یادگیرنده ها ی بسیار بزرگتری را ایجاد کنیم که به نظرم سیفژ این کار را علاوه بر سیفژ دی مانند همان مدلی که داشته می تواند به این سمت هم بیاید و از سینما و ویدیو برای رشد فردی بچه ها استفاده کند .
مهگان فرهنگ – یکی از دغدغه های اصلی و مهم سیفژ بچه هاست و فعالیت هایی که در آن شکل می گیرد باعث شد که ما در گفتگوی اول و جهت روشن کردن مخاطبان از وجه آموزش فیلم و سینما از شما که سال ها در حوزه ی آموزش و سینما و حتی پژوهش فعالیت دارید ، دعوت به گفتگو کنیم . بنظرم مخاطبان ما باید بهتر فضاهای سینمایی کودک و نوجوان ایران و جهان را بشناسند، جشنوره فیلم اصفهان ، جشنواره فیلم رشد و جشنواره های خوب کودک و نوجوان خارجی ، دوستان می توانند فیلم هایی را که منتخب جشنواره هاست به عنوان تغذیه ی مناسب تصویری در اختیارشان بگذارند.
وحید گلستان – در اصل ما می خواهیم از محصولات خود بچه ها به خود بچه ها خوراک بدهیم . به این ترتیب که خودشان آشپزی می کنند و خودشان بخورند .
مهگان فرهنگ – به هر حال سینما آنقدر مقوله ی وسیع پیچیده ای است و دنیای بچه ها هم دنیایی بسیار ساده و در عین حال پیچیده و بزرگ است . بچه های امروز در میان انواع رسانه ها و حتی وسایل ارتباطی هستند ، کودکان از دوران نوزادی با وسیله ای بنام تلفن همراه روبرو هستند و این واقعا نشان از تفاوتی جهان ها ی ما و آن ها دارد و به قول شما ما در سرزمین آن ها مهاجریم ما باید بچه ها را برای این فضا تربیت کنیم.
من بسیار از شما تشکر می کنم از اینکه دعوت را پذیرفتید . من فکر می کنم با فیلم می توانیم به رشد بچه هایمان کمک کنیم . امیدوارم که این گفتگو مورد استفاده ی بسیاری از دوستان قرار بگیرد .
پیغام شما