ورود عضویت
Fa En

انجمن تخصصی کودک و رسانه

صفحه اصلی > درباره انجمن > اخبار و تازه ها > نقش حکمرانی در نظام مصرف کالای فرهنگی کودک و نوجوان چیست؟

نقش حکمرانی در نظام مصرف کالای فرهنگی کودک و نوجوان چیست؟

نقش حکمرانی در نظام مصرف کالای فرهنگی کودک و نوجوان چیست؟

محمد سرشار نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی می‌گوید باید چالش‌های حکمرانی در نظام مصرف و نظریه‌هایی که تبدیل به سیاست شده، برنامه‌هایی که دولت ریخته و نظارت‌ها و حمایت‌هایی که داشته، تولیداتی که انجام شده و نیروهایی که تربیت شده را بررسی کرد تا متوجه شد در مصرف چه اتفاقی قرار است رخ دهد.

نقش حکمرانی در نظام مصرف کالای فرهنگی کودک و نوجوان چیست؟

به گزارش انجمن تخصصی کودک و رسانه «قرار هفت» که قرار اهالی هنر، فرهنگ، تربیت است با حضور مسعود حسنلو دبیر ستاد توسعه فناوری‌های فرهنگی و نرم، محمد سرشار نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی و علی جانباز رییس حوزه هنری کودک و نوجوان به همت «اندیشکده امید» با مشارکت شورای عالی انقلاب فرهنگی و در محل کارستان بهارستان برگزار شد.

محمد سرشار نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی گفت: جاهایی که به روش های مختلف محصول دست مصرف‌کننده نهایی می‌رسد می‌تواند کتابخانه یا پلتفرم اینترنتی باشد لذا اگر بخواهیم چالش‌های حکمرانی در نظام مصرف را بررسی کنیم باید نظریه‌هایی که تبدیل به سیاست شده، برنامه‌هایی که دولت ریخته و نظارت‌ها و حمایت‌هایی که داشته، تولیداتی که انجام شده و نیروهایی که تربیت شده تا برسیم به اینکه در مصرف چه اتفاقی قرار است رخ دهد.  

علت آسیب‌ها

وی با تاکید بر اینکه چه در هنر و چه در علوم دیگر این ذات فرد است که باید الهی شود تا ظرفیت  پذیرش الهام را پیدا کند ولی این دانش بشری است که انسان را به این مرتبه می‌رساند عنوان کرد: اگر بخواهیم درباره چالش صحبت کنیم، مهمترین مسئله‌ای که رد حوزه چالش می‌توان مطرح کرد این است که وضعیت مصرف در اختیار تولید داخل است یا واردات؟ اتفاقی که اکنون رخ داده این است که بخاطر شرایط تحریمی کشور و گران شدن محصولات وارداتی به طور طبیعی افراد چون قدرت خریدشان کاهش پیدا کرده کالاهای ایرانی که ارزانتر است را به نسبت کالای خارجی بیشتر مصرف می‌کنند. بنابراین شرایط تحریمی شرایط خودخواسته نیست بلکه اتفاقی تحمیل شده است که می‌تواند مارا فریب دهد و به محض اینکه نرخ دلار به هم بخورد و تحریم برداشته شود همان خرید کالای خارجی را ادامه میدهد. بر همین اساس با اینکه ما در شرایط تحریم هستیم و واردات محدود است و تولیدات داخلی افزایش پیدا کرده ولی باز وزنه مصرف به سمت محتوای دیجیتال خاجری و خدمات خارجی است چراکه مهمترین مسئله ما در کشور مسئله حق مولف است و مسئله دوم عدم برنامه‌ریزی دولت در توسعه اقتصاد مقاومتی خلاق یا دانش بنیان است که باعث شده بازار غلبه به سمت کارهای خارجی پیدا کندو تولید کننده داخلی با اقتصاد ضعیف کار خود را جلو ببرد.

حکمرانی در هر حوزه نیاز به داده دارد

وی عنوان کرد: فکر می‌کنم عواملی وجود دارد که اگر نظام درباره آن تصمیم‌گیری کند بازی تا حدود زیادی عوض میشود و وزنه به سمت تولید داخل افزایش پیدا میکند.

محمد سرشار نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی همچنین گفت: حکمرانی در هر حوزه نیاز به داده دارد و بدون شناختن آنچه در جامعه اتفاق می‌افتد نمی‌توان تصمیم درستی گرفت. این بسته بودن چشمان حاکمیت نسبت به وضعیت جامعه محدود است به حوزه کودک و نوجوان نیست. به هیچ وجه کارشناسی های دولت درست نیست و وضعیت حکمرانی در جامعه شبیه دیدن فیل در تاریکی است و ما هیچ تصوری نداریم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. اولین نکته دیدن است و چشم‌هایت کاملا بسته است. هر گزارشی می‌آید چه راجع‌به «اتاق فرار» چه درباره «سلام فرمانده». چشم‌هایتان بسته است و شما نمی‌توانید به عنوان حکمران تصمیم بگیرید. این اصل اساسی است اگر ما این را قبول نکنیم، هر تصمیمی هم که شما بگیرید به یک جایی ضربه خواهد زد. خاطرتان هست که یک دوره‌ای در دولت آقای احمدی‌نژاد می‌خواستند سوخت را سهمیه‌بندی کنند. وزارتخانه ها و … آمدند و گفتند فلانی و فلانی کارت می‌خواهد، در آن زمان دولت یک عقلی کرد(تدبیر کرد) گفت قبل از اینکه پشت درهای بسته تصمیم بگیریم به مردم اعلام کنیم که ما می‌خواهیم سوخت را سهمیه‌بندی کنیم و ببینم که چه کسانی بنزین نیاز دارند و ما باید به آن‌ها کارت بدهیم. برای من خیلی جالب بود که مثلا قایقرانانی که ماهیگیری می‌کردند، برای موتورهای بنزینی به کارت سوخت نیاز داشتند. آن زمان هیچ کدام از وزارتخانه‌ها به فکرشان نرسیده بود که مثلا  ذیل شیلات هم باید کارت دهند. اعلام دولت که چشم‌هایش را باز کرده بود، باعث شد که یک بحران ایجاد نشود. این پیش فرض اگر ایجاد شود دولت پشت درهای بسته تصمیمگیری نخواهد کرد.

وی در ادامه تشریح کرد: نکته دوم خودشیفتگی است. من این‌ها را برای راننده تاکسی هم گفتم برای شما هم می‌گویم. مسیرمان هم طولانی بود. راننده گفت فلان جا و فلان جا اینطوری شده است و ما از دنیا عقب افتادیم.گفتم به نظرت ایران در دنیا باید رتبه چندم باشد. از نظر جمعیت ما رتبه هفدهم هستیم، از نظر جغرافیا رتبه هفدهم، از نظر جی دی پی حدود پنجاهم، از نظر زبان فارسی سی و خرده‌ای. این پژوهش را یک بار من برای مجموعه ناشران انقلاب انجام دادم. گفتم که ما وزنمان در دنیا چقدر است؟ تقریبا ما اگر در حوزه‌های مختلف رتبه ۱۷ باشیم، معقول است یعنی اگر به شما گفتند تیم فوتبال ایران بیستم شد، یعنی به نظر کمی ضعیف عمل کرده است، اما اگر رتبه‌ای گفتند ۱۵ شدیم باید بگوییم این‌ها دارند خوب عمل می‌کنند.اگر در حوزه اینترنت رتبه صدم شدیم یعنی افتضاح عمل کردیم. ما تقریبا وزنمان در دنیا این است و نباید خودمان را با آمریکا و چین و برزیل و… مقایسه کنیم، چون اگر این مقایسه را انجام دهیم داریم مسیر اشتباه می‌رویم. هر کسی باید قدر و اندازه خود را بداند. حال چرا این را می‌گویم، ترکیب فعلی ایران در ۱۴۰۳ ، فرصت و تهدیدهایی را ایجاد می‌کند. شما وقتی جمعیت‌تان ۸۵ میلیون نفر است، دیگر نمی‌توانید بازی یک میلیارد‌دلاری تولید کنید، بازی صد هزار دلاری تولید کنید، می‌گویید این بازار برای مصرف اندازه‌ای دارد. در حوزه اسباب بازی قالب اگر بخواهد برای این‌ها تولید شود این یک مصرفی ایجاد می‌کند و بازار نشان می‌دهد که چه اتفاقی می‌افتد. شما وقتی تولید به زبان فارسی باشد طبیعتاً به کشورهای دیگر نمی‌توانید آن‌را بفرستید، ولی همین را به زبان عربی تولید کنید بقیه کشورها می‌توانند از آن استفاده کنند. این خود یک چالش ایجاد می‌کند؛ ترکیب جمعیتی ، سن جمعیت، میزان سواد. ما میزان افراد باسوادمان ۱۰ میلیون کمتر از ترکیه است از همین عامل شما حساب کنید تا دیگر عوامل که وجود دارد. وقتی که ما اعلام می‌کنیم نه شرقی نه غربی، پس اینجا برای بازارمان یک اقتضائاتی ایجاد میکنیم، مثلا می‌گوییم مدل ما اقتصاد مقاومتی است، این یعنی حاکمیت باید در این حوزه سرمایه‌گذاری کند و این مسأله روی مصرف‌کننده اثر می‌گذارد و همه این‌ها الگوی مطلوب مصرف را به ما نشان می‌دهد. این الگوی مطلوب، نباید یک چیز تخیلی باشد که مثلا ما با کشور دهم دنیا مقایسه شویم و از آن طرف هم نباید خود را دست کم بگیریم و با کشور سی‌ام دنیا مقایسه کنیم.

راهکارها

وی تاکید کرد: اگر الگوی مطلوب استخراج شود بعد به دولت توان برنامه‌ریزی می‌دهد و وضع موجود را می‌سنجد با آن مقایسه می‌کند. من یک بار این کار را سال‌ها پیش برای مجمع ناشران انقلاب انجام دادم. گفتم من نمی‌خواهم فرهنگی به کتاب نگاه کنم، می‌خواهم کمی مدیریتی و اقتصادی به کتاب نگاه کنم، الگوی مطلوب کتاب در ایران چیست؟ بر اساس همین مدل پنج کشور بالاتر از ایران و پنج کشور پایین‌تر از ایران را پیدا کردم، بعد وضعیت بازار کتاب را در آنها سنجیدم، چه اتفاقی افتاد؟ متوجه شدم مهم‌ترین معضلی ما تعداد کتاب‌فروشی‌هاست. در آن زمان من حساب کردم ما به جای هزار کتابفروشی باید ۶ هزار کتابفروشی داشته باشیم. تعداد ناشران ۱۲ هزار نفر بود باید ۲ یا ۳. هزار تا می‌بود‌. باید تعداد عناوین به نسبت اتفاقاتی که جاهای دیگر رخ می‌داد باید کاهش پیدا می‌کرد. یعنی وقتی شما این را نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که یک تعدادی سیاست‌های حاکمیت به اشتباه یک سری از جاها را بزرگ کرده و به اشتباه یک جاهایی را کوچک کرده است و این معضل ایجاد می‌کند و شما از یک مدل طبیعی مصرف خارج می‌شوید.

این نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی افزود: پس ما اگر بخواهیم با توجه به اینکه در کشور همه اتفاق نظر دارند که به معنای واقعی این اشراف حاکمیتی و حکمرانی وجود ندارد، اول باید از همه ظرفیت‌های به تولید داده کمک می‌کند، استفاده کنیم. نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به محض اینکه جوانان فروش اکترونیکی یا فروش آنلاین راه انداختند، چقدر خوب شد. هر سال به ما گزارش می‌دهند کدام ناشر چند کتاب فروخته است و چقدر اقتصادش بوده است و کدام‌ها قوی‌تر و کدام‌ها ضعیف‌تر هستند و نمایشگاه کتاب بهشت پژوهشگران شده است، چون داده وجود دارد و می‌توان تحلیل کرد. مرحله بعد از پژوهش سرمایه‌گذاری است، پژوهشگر وقتی دادن‌ها را تحلیل می‌کند، فرصت‌ها را شناسایی می‌کند بعد مشورت می‌دهد. پس اولین پیشنهاد من برای مقابله با این چالشها، تقویت ظرفیت‌های تولید داده است. دوم اینکه طراحی الگوی مطلوب مصرف براساس مطالعه تطبیقی است.

نسبت کودک و نوجوان با حکمرانی به درستی کشف نشده

در بخش دیگر این نشست مسعود حسنلو دبیر ستاد توسعه فناوری‌های فرهنگی و نرم درباره نقش دولت در نظام مصرف کالای فرهنگی کودک و نوجوان اظهار کرد: معضل جدی ما در حوزه کودک و نوجوان نسبت فضای حکمرانی با حوزه کودک و نوجوان به صورت دقیق برقرار نشده است و بیشتر از آنچه که با کودک و نوجوان سروکار داشته باشیم با آموزش یا تعلیم کودک سرو کار داشته‌ایم و مواجهه حاکمیت با کودک مشخصا از درگاه آموزش و پرورش بوده است.

وی ادامه داد: آموزش و پرورش بخاطر ساختار وسیع و اقتضائات اجرایی‌اش، بیشتر بر روی آموزش بوده تا تربیت. ما در ساحت‌های دیگر نتوانسته‌ایم در حوزه کودک و نوجوان نتوانسته‌ایم اتصالی با حاکمیت ایجاد کنیم. در حوزه فرهنگ و هنر ارتباط حاکمیت با اکوسیستم ارتباط با هنرمند بوده تا با مصرف‌کننده. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان بزرگترین متولی فرهنگ ساختارهای حمایتی و اعانه محور دارد و صندوقی چون صندوق هنر هنوز رویکرد سرمایه‌گذاری ندارد و بیشتر بیمه و زیرساختهای حمایتی هنرمندان را تامین می‌کند یعنی در حوزه مصرف و سبد کودک مصرف ارتباط حکمرانی هنوز برقرار نشده است.

حسنلو افزود: کودک یک دوره اشتغال به تحصیلی از صبح تا ظهر دارد و یک دوره بعد از مدرسه دارد که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان متولی آن بوده است و بعد از انقلاب اسلامی به دلیل تعدد دغدغه‌های فرهنگی این نهادسازی‌ها این حوزه خلط می‌شود و ما کسی که بتواند غیر از حوزه آموزش کسی که بتواند متولی کودک و نوجوان در حوزه فرهنگ و هنر باشد را نداریم. با تغییر و تحولی که در ساحت حکمرانی ایجاد شده، خیلی جاها این نسبت را بخش خصوصی برعهده گرفته و خدماتی را بوجود آورده که حاکمیت نتوانسته آن را پوشش دهد. ما مانعی به نام حق مولف داریم که اساسا بجای ایجاد فرصت برای مقابله با محتوای غربی فرصتی برای جولان محتوای غربی شده است.

دبیر ستاد توسعه فناوری‌های فرهنگی و نرم همچنین بیان کرد: در ایران خانواده با بازاری مواجه است که چون بازی رایگان است بدون حد می‌تواند آن بازی را در اختیار کودک و نوجوان قرار دهد و در مقابل تولیدکننده بازی ایرانی باید با بازی ۵۰ دلاری رقابت کند که در  کشور تولید می‌شود.  در لایه حاکمیت ۴ اتفاق باید در ارتباط با اکوسیستم بیفتد تا مصرف خانواده‌ها تولید بومی شود که یکی از آن در حوزه زیرساخت‌های حقوقی است که قانون کپی رایت را شامل می‌شود. در لایه محتوا در فضای مجازی امسال مصوب شد که تولیدکننده حق دریافت بخشی از منافع را در زیرساخت دارد که البته زیر ۲۰ درصد است و مابقی به اپراتورها می‌رسد. لایه دوم لایه مالی است و دولت وظیفه دارد لایه‌های مالی برای آن اکوسیستم ایجاد کند. ما معادل فضای دانش‌بنیان که صندوق نوآوری برایش شکل گرفت را در اکوسیستم کودک و نوجوان نداریم و اگر میبینیم کشور درگیر مسائل دانش‌بنیان شده برای این است که ما ۳ میلیارد دلار صرف تاسیس صندوق نوآوری و شکوفایی کرده‌ایم در حالیکه کل بودجه فرهنگی کشور در سال ۱ ونیم میلیارد نمی‌شود. در حوزه تربیت نیروی انسانی ما هنوز از لحاظ آموزشی و دانشگاهی در کشور ضعف‌های جدی داریم و اگر اکوسیستم ما رشد می‌کند بخاطر فضای دانشگاهی نیست.

وی دیگر حوزه دچار ضعف را حوزه زیرساخت‌های فیزیکی دانست و افزود: ما بعد از چهل سال برای اولین بار زیرساختهای انیمیشن مورد توجه قرار گرفته و دولت مکلف به توسعه زیرساختها شده است.

صادرات

مسعود حسنلو دبیر ستاد توسعه فناوری‌های فرهنگی و نرم همچنین تصریح کرد: ما با فضایی سر و کار داریم که دو مسیر برایش متصور هستیم یکی اینکه ما ساختار حکمرانی‌مان را تغییر دهیم که من این را غیرممکن نمی‌دانم اما مسیر سختی است. تغییر مبانی شناختی حاکمیت در مواجهه با حوزه کودک و نوجوان و این تغییر اقتضائات شناختی، فرایندی دارد که وظیفه افراد امثال بنده است که باید جلو ببریم، این به جای خود. اما یک ساز و کار دیگر که آقای سرشار نیز به آن اشاره کردند. این است، من تصورم در حوزه صنعت خلاق این است که این را می‌توان به حوزه کودک و نوجوان نیز تسری داد و ما در به بعضی حوزه‌ها یا در اکثر حوزه‌ها اگر به اقتضائات جمعیتی، جغرافیایی و زبانی خودمان بسنده کنیم امکان جریان اقتصادی در خیلی از حوزه‌ها سلب می‌شود و تصورم این است که باید این مرز را باید شکست یعنی من در حوزه صنعت خلاقه یک راهکار جدی می‌بینیم و آن هم این است که اکوسیستم تولید و حوزه کودک و نوجوان به فراتر از مرزها و به صادرات فکر کند و خیلی جاها سرریز تولید در خارج از کشور باید تسری پیدا کند.

وی ادامه داد: اگر ما بخواهیم در کشور جریان انیمیشن‌سازی ایجاد کنیم با یک سری موانع و محدودیت ها مواجه هستیم که سخت است، اما اگر در بازار بین‌الملل برای کودک بین‌الملل ولی با اتصال به فضا هویتی و تفکری ایرانی- اسلامی تولید محتوا کنیم این سرریزش می‌تواند حتی کودک ایرانی را هم منتفع کند. ما این تجربه را در حوزه گیم و .. داشتیم.

می‌توانیم به یک صادرکننده فرهنگ تبدیل بشویم

دبیر ستاد توسعه فناوری‌های فرهنگی و نرم اظهار کرد: ما در راهکارها وقتی از صدور انقلاب صحبت می‌کنیم، در ذهن من صدور انقلاب چیزی جز صادرات اسباب بازی و انیمیشن و پلتفرم آموزشی و لباس و ملزومات نیست. بازار داخل کشور هم با این مدل استدلالی بازار کافی برای شکل دهی کسب و کار نیست مگر اینکه بازار را توسعه یافته ببینیم. وقتی مخاطب جهانی دیده می‌شود ضریب  بازگشت سرمایه در حوزه کودک و نوجوان و صنایع خلاق تازه معنادار می‌شود.

وی ادامه داد: سال ۱۴۰۲ بیشترین فروش ما در سینما ۲۳ معادل ۲۳ میلیون دلار بوده است. ولی فقط در کشورهای شرق آسیا در یک هفته سال نو، نزدیک به هفت تا هشت میلیارد دلار فروش گیشه است. کمینه فروش در سینمای چین ۳۰ میلیون دلار است و که بیشتر از فروش کل سینمای ایران در یکسال است. ما اگر بخواهیم خودمان را در حوزه‌های مختلف در سطح کیفی هم ارتقا دهیم، یک جایی نیاز به این اتصال و انتقال تجربه داریم، من می‌گویم اگر این اتفاق بیافتد ما در مسیر کوتاهی می‌توانیم به یک صادرکننده فرهنگ تبدیل بشویم.

حسنلو اظهار کرد: حاکمیت با دو اکوسیستم مصرف فرهنگی کودک و نوجوان حساس می‌شود، یکی مسأله اقتصاد است (یعنی اگر حاکمیت در این مسأله عدد ببیند. اتفاقی که در ژاپن افتاده.این کشور در صنایع فرهنگی‌اش از نفت ایران بیشتر درآمد دارد) و دیگر خود اثرگذاری در حوزه کودک و نوجوان است. حاکمیت در این اکوسیستم و در حوزه کودک و نوجوان هنوز اثرگذاری ندیده است که این تغییر رفتار را در کودک  و نوجوان ایجاد کرده است یعنی اکوسیستم فرهنگی چیزی هم روی میز حاکمیت نگذاشته تا بگوید مثلا در انتخابات افکار عمومی را برای رای دادن تهییج کند. بنابراین اگر اثربخشی تضمین  شود و اقتصاد شکل گیرد حاکمیت متوجه خواهد شد که این حوزه چه اهمیتی دارد.

ضرورت آگاهی بخشی

در ادامه این نشست علی جانباز رییس حوزه هنری کودک و نوجوان درباره دغدغه‌های در بحث تولید عنوان کرد: چالش‌های حکمرانی در نظام مصرف فرهنگی را از چند جهت می‌توان بررسی کرد و به نظرم سه بخش در حوزه حکمرانی داریم که شامل شناخت وضعیت و شناخت پیرامون است که برای آن تعیین مقرراتی در نظر می گیرد و حمایت و تسهیل‌گری نسبت به درکی که پیدا کرده، است. آنچه به نظرم در تولید کالای فرهنگی کودک و نوجوان با آن مواجه هستیم شناخت وضعیت است و به نظرم آنچه مشخصا با آن مواجهیم مسئله عدم شناخت اقتضائات مخاطب یا نوع تولید و مصرف کالای فرهنگی است یعنی حکمران به شدت نسبت به این فضا دور است و شناختی نسبت به وضعیت ندارد.

وی ادامه داد: آنچه به عنوان مسئله مطرح است این است که ما نسبتی با مصرفی که مخاطب امروز دارد، نداریم و این بسیار غم‌انگیز است و ای کاش مطلب نوشته شده درباره اتاق فرار منتشر شود تا برخی اتفاقات در حال وقوع درک شود. حاکمیت نسبت به مصرف، تولید و اقتضائات کالای فرهنگی شناختی ندارد و البته شاید دلیل این امر هم این باشد که فرزندان حکمرانان ما سن بالای ۳۰ سال دارند و چنین کالاهای فرهنگی کودک و نوجوان را مصرف نمی‌کنند.

جانباز با اشاره به خلل‌هایی که در عملکرد نظام رصد، آینده‌پژوهی، و شناخت پژوهی و مرکز ارزیابی وجود دارد بیان کرد: سرگرمی در جامعه امر فراغتی بیهوده تلقی می‌شود و حتی عدم رسمیت شناختن محتوا و مصرف فرهنگی وجود دارد. حاکم باید به کالای فرهنگی به عنوان ابزار موثر نگاه کند و این امر با مداخله حمایتی و رسانه‌ای و سیاستی محقق می‌شود.

عدم شناخت حاکمیت به محیط انیمیشن و کالای فرهنگی

وی تاکید کرد: مهمترین طنز تلخ این است که حاکمیت از مجلس شورای اسلامی تا شورای عالی انقلاب فرهنگی شناختی نسبت به محیط انیمیشن و کالای فرهنگی ندارد و از مداخله سیاستی، حمایتی و حتی سیاسی و رسانه‌ای قابل فهم است. در حالیکه وقتی یک مسئول درباره یک پدیده صحبت میکند یعنی با آن مسئله در ذهنش فعال است و او با آن مقوله آشناست پس موضوع مهمی است و نسبت با آن برقرار می‌کند. به نظرم اگر فکر کنیم که سازمان حمایت از تولیدکنندگان چه مجموعه‌هایی طی یک یا دو دهه ایجاد کرده، نشان داده می‌شود که حکمرانی کجاست. ما برای یک بازی که ۳۶ میلیون نفر گیمر دارد چه ساختار حاکمیتی و نهادی داریم؟ ما موسسه بازی‌های رایانه‌ای داریم که بودجه آن کمتر از تولید یک بازی موثر در ایران است. ما همچنین یک شورای نظارت بر اسباب‌بازی داریم که کار را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سپرده است که خودش عامل تولید است و یکی از مجموعه‌های زیر نظر آموزش و پرورش است که هیچ ابزار نظارتی ندارد. پس ما سازمانک‌ها و سازوکاری را شکل داده‌ایم که ممکن است سرشان بزرگ باشد ولی دست‌هایشان کوتاه است.

وی ادامه داد: در حوزه انیمیشن هم بنیاد پویانمایی داریم که طی یک هفته یا ۲۰ روز تشکیل داده‌ایم و هنوز جا و سازوکار ندارد.  سازمان حمایت از مصرف‌کنندگان هم همینطور است و ما دو ظرفیت در دولت داریم که اولی مسئله مجموعه آموزش و پرورش است. ما چندین ساختار موثر آموزش و پرورش داشتیم که فعالانه عمل می‌کردند. ما بخشی به نام شورای حمایت از پروانه فیلمهای کودک و نوجوان داشتیم که شورایی عریض و  طویلی است ولی ما چه تاثیری در فروش فیلم داریم یا در حوزه انیمیشن چه نقشی در فروش آن در مدارس داریم؟ همین باعث می‌شود که نوجوانان به تماشای هر فیلمی بنشینند. وقتی فیلم‌های روی پرده رقم بالایی فروش دارند اما اثر ساخته شده آموزش و پرورش برای نوجوان را دو میلیون نفر ببیند، به این معناست که ما نتوانسته‌ایم نظام توزیع درستی داشته باشیم.

ما در حال اعتبارزدایی هستیم

رییس حوزه هنری کودک و نوجوان افزود: جایزه کتاب رشد که در دوره‌ای حتی ناشران غیرحاکمیتی ۵ جایزه آن را می‌گرفتند، اکنون با اینکه جایزه رشد می‌دهیم نقشی در آموزش و پرورش یا در توزیع کتابخانه ایفا نمی‌کنند لذا ما در حال اعتبارزدایی هستیم. در این باره هم خود نشانه‌ها اعتبارشان را از دست داده‌اند و هم آموزش و پرورش در سازوکار داخلی خود به آن رسمیت نداده است. نکته سوم هم دو مرکز آموزش و پرورش است که یکی کانون‌های فرهنگی تربیتی آموزش و پرورش است و دیگری مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند. ما تقریبا بیش از هزار و بیست کانون فرهنگی تربیتی آموزش و پرورش در کشور داریم و بیش از هزار و صد و هشتاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در کشور داریم و این در حالی است که کل پرده‌های سینمای ما بیش از ۸۰۰ پرده نیست ولی ما هزار کانون فرهنگی داریم که بیش از ۷۰۰ کانون آن سالن آمفی تئاتر دارند. مسئله این است که ما از بودجه هزار میلیاردی پرورشی چقدر بودجه تخصیص داده می‌شود و جزو نظام ارزشی آموزش و پرورش قرار میگیرد؟ و من اینجا میگویم بعضا آموزش و پرورش نسبت به کالای فرهنگی امر رد دارد و آن را به رسمیت نمی‌شناسد.

ضرورت ایجاد ساز وکار

وی اظهار کرد: مسئله دیگر مسئله صدا و سیماست و ما در صدا و سیما هم با چنین پدیده‌ای مواجه هستیم. اینکه محصولات جانبی انیمیشن خارجی یک هفته بعد از اکران به بازار راه پیدا کند هیچ مشکلی وجود ندارد اما کافی است که یکی از کاراکتری که موسسه فرهنگی هنری صبا ۲۰سال پیش تولید کرده، در بازار توزیع شود ما با هر نوع ممانعت شاهد هستیم بنابراین ما برای محتوای فرهنگی  باید سازوکاری ایجاد کنیم. در دو دهه اخیر ایران کاراکتر «شکرستان» جزو موثر‌ترین بوده اما الان در صدا وسیما چه وضعی دارد؟ لذا به نظرم مسئله دوم سازمان نظارت بر مصرف‌کنندگان است که ما آنجا دچار مداخلات به شدت پیچیده‌ای دارد که نمی‌گذارد مصرف کالای فرهنگی داخلی شکل گیرد.

علی جانباز رییس حوزه هنری کودک و نوجوان همچنین بیان کرد: به نظرم سه کار را می‌شود خیلی سریع انجام داد که الگوی پیشرفت جمهوری اسلامی است و می‌توان یک برنامه تولید، ترویج، مصرف فرهنگی را شکل داد و برنامه ملی تدوین کرد و برنامه هم‌افزایی را شکل داد. و اینکه ما می‌توانیم شورای تولید، ترویج و نظارت بر محصول ذیل شورای انقلاب فرهنگی داشته باشیم. در سازوکار تنظیم گری، مهم‌ترین چالشی که ما امروز در حوزه مصرف داریم مسأله کپی رایت است.

وی در پایان تاکید کرد: در حوزه حمایت و تسهیل صندوق‌های خرد و کلان کمک‌کننده است چون ما زیست بوم کودک و نوجوان را هنوز نتوانسته‌ایم شکل دهیم. به نظرم تقویت زیرساختهای توزیع و ترویج در حیطه دولت هم اثرگذار در این عرصه است و همه باید این نقش را ایفا کنیم.

 

برچسب ها : ، ، ، ،

پیغام شما