معرفی ۳۰ رمان نوجوان جشنواره ملی ادبیات کودک و نوجوان شیراز
چهارشنبهی گذشته، جشنوارهی سالانهی ادبیات کودک و نوجوان، با معرفی نویسندگان برتر، در تالار حافظ شیراز برگزار شد و من، به سبب مسئولیت دانشگاهی مهمان و حاضر در این نشست بودم. به محض مشاهدهی برگزیدگان و مهمانان، به این فکر فرو رفتم که چرا نام نویسندگان کودک و نوجوان ادبیات انقلاب اسلامی در فهرست برگزیدگان نیست. هرچند از نظر من، اگر دایرهی ادبیات انقلاب اسلامی را گسترش دهیم، بسیاری از این نویسندگان، خالق آثاری درخشان در حوزهی ادبیات انقلاب اسلامیاند؛ با اینحال در زیر به چند گزاره در این حوزه اشاره خواهم کرد.۱_ ادبیات انقلاب اسلامی را نمیتوان صرفا به ادبیات دفاع مقدس یا ادبیات جنگ یا ادبیات مدافع انقلاب اسلامی محدود کرد. ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیاتی است که در چارچوب زمانی انقلاب اسلامی یا با حمایت مستقیم و غیرمستقیم آن یا در چارچوب نیازهای مربوط به مخاطبان آن خلق شده باشد. از آنجا که جهان کودکان و نوجوانان ایران عصر پس از انقلاب، ساحتهای گوناگون معنوی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و فردی دارد، هرگونه اثری را که جریان اندیشگانی پس از انقلاب رد نمیکند، ادبیات انقلاب اسلام میتوان دانست.
از میان برگزیدگان جشنواره، برخی چون هوشنگ مرادی کرمانی، علاوه بر سطح هنری آثارش، بهخوبی توانسته فرهنگ ایرانی را نیز در بسیاری از داستانهای نوجوانانهی خود، نمایندگی کند. پس بهدرستی او را میتوان الگویی مناسب برای داستان نوجوان ایرانی پس از انقلاب دانست. عضویت او در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، خود موید همین جایگاه زبانی و معنوی است. فرهاد حسنزاده نیز در رمان “هستی” نوعی نگاه خاص به ادبیات جنگ را خلق کرده؛ نکتهای که اغلب منتقدان و پژوهشگران ادبیات را از حوزههای مختلف را به تحسین این اثر، دست کم از منظر مواجههی نوجوان و جنگ بر انگیخته است.
نکتهی سوم در آثار برگزیده، غلبهی جنبههای فرمی و زبانی بر ابعاد معناگراست؛ زاویهای از نقد که برخی منتقدان ادبیات انقلاب اسلامی را بر برخی از این آثار بر انگیخته است. ضمن تایید این نکته که برخی از این نویسندگان، در کارنامهی خود آثاری را خلق کردهاند که از منظرهای اندیشههای ایرانی_ اسلامی یا نگاه تربیتی به نوجوان، انتقادهایی گاه جدی بر آنها وارد است؛ باید دانست که از نظر فرمی و زبانی، بسیاری از این نویسندگان، فاصلهای درخشان و بعید با برخی نویسندگان ادبیات انقلاب اسلامی، با نگاه ایدئولوژیزدهی آن دارند. از آسیبهای جریان رمان نوجوان انقلاب اسلامی، نخست ضعف زبانی و پلشتی واژگانی است، آسیبی که در آثار برگزیده کمتر دیده میشود. کمی تسلط نویسندگان ادبیات انقلاب بر امکانات زبان، نکتهای است که باید آنرا جدی گرفت و برای بهبود آن کوشید. البته در آثار برخی نویسندگان چون: سید مهدی شجاعی و داوود امیریان و آثار نوجوانپسند رضا امیرخانی و گاه محمدرضا بایرامی، وسواس در انتخاب زبان تا حدودی دیده میشود.از دیگر کاستیهای رمان نوجوان انقلاب، کمی توجه در انتخاب درونمایهی برای جهانی شدن و جلب نظر مخاطب بینالمللی است. علاوه بر این ایرادهای جدی در شخصیتپردازی و پیرنگ سست را در تعدادی از رمانهای پرفروش این حوزه میتوان دید. ادبیات اصیل انقلاب اسلامی، باید این حکمت از امیرمؤمنان را پیشِ چشم قراردهد که بزرگترین شاعر را منصفانه امرووالقیس نامید؛ هرچند از نظر معنا منتقد او بود. نویسندگان انقلابی باید به اعتبار عبارت “الحکمه ضاله المؤمن” به جای دخالت دادن نقدهای ایدئولوژیک در مباحث صناعتی و فرمی داستان، در آموختن مسائل زبانی، آغوش خود را بر تخصص نویسندگان دیگر شاخهها بگشاید و بهجای تلاش برای حذف آنان، بکوشد ضمن حفظ جنبههای انقلابی و معنوی خود، فرم را بیاموزد و بهجای خلق آثار شعارزده و زودمصرف، به خلق آثاری عمیق و جهانی بپردازد؛ چنانکه در دهههای اخیر کسانی چون: احمد دهقان و مجید قیصری و دیگران، توانستهاند به جلوههایی از آن دست یابند.
سخن آخر اینکه “ادبیات انقلابی” در کنار تمام ویژگیهای مثبت معناییاش، به انقلابی ادبی نیازمند است.
پیغام شما