انیمیشن «هورتون صدای یک هو میشنود»
مقدمه
این اثر که در ایران با نام هورتون توزیع شده است، محصول سال ۲۰۰۸ استودیو آسمان آبی است. این نقد با توجه به تغیییرات بسیار زیاد به عمل آمده در دوبله آن، بر اساس نسخه انگلیسی آن نوشته شده است. قصه اصلی انیمیشن از کتابی به نام فیلی که گوشهای بزرگش، صدای دنیای موجود روی یک گرده کوچک را میشنود اقتباس شده است و به خوبی به کتاب اصلی در این اقتباس پایبند بوده است. اثر با کارگردانی مشترک استیو مارتینو و جیمی هی وارد در سال ۲۰۰۸ در استودیو انیمیشنسازی آسمان آبی با صدای صداپیشگانی چون جیم کری، استیو کرل، کرال بورنت، ویل ارنت و سش روگن عرضه شد و به اقبال خوبی هم در نمایش دست یافت. در زمان نمایش این فیلم، بحثهای زیادی در مورد ایمان به خدا در میان مخاطبان صورت گرفت که هنوز هم به بایگانی این بحثها در اینترنت میتوان دسترسی پیدا کرد.
داستان فیلم
داستان اصلی فیلم در مورد فیلی است که در یک اتفاق تصادفی متوجه میشود موجوداتی روی غباری کوچک زندگی میکنند. به دلیل چنین درکی، افراد ساکن جنگل، او را دچار دردسرهای زیادی میکنند، ولی در پایان فیلم، همه متوجه میشوند حق با او بوده است.
در داستان کلی این انیمیشن علاوه بر موضوع ایمان به ماورا، به موضوعات متعددی چون نفی دموکراسی، دمدمی مزاج بودن برخی افراد جامعه، سوء استفاده افراد حاکمیت از اعتماد جامعه، مصایب افراد با ایمان در جامعه بیایمان، فداکاری، پشتکار و مهربانی پرداخته میشود. با توجه به این که این اثر به یک موضوع مهم و کمسابقه همچون ایمان پرداخته است، در کارگروهی با افراد مختلف از حوزههای تخصصی گوناگون، فیلم نقد و ارزیابی میشود گفتنی است این فیلم با توجه به مبانی اعتقادی سازندگان آن به برخی از موضوعات مهمی چون خدا، فرشته، بهشت، جهنم که دیده نمیشوند، تحلیل شده است. این مبانی اعتقادی جزو باور منتقدان نیست و ما بر اساس دستورهای الهام گرفته از دین مبین اسلام، نظرهای متفاوتی با نظرهای مطرح شده در این فیلم داریم. در مبانی جدید مسیحیت، مسئله ایمان با رویکرد عقلگرایی تضاد معنیداری یافته است، اما با توجه به این که در مورد ایمان به خدا و مفاهیم معنوی در رسانه کودکان و نوجوانان در ابتدای راه هستیم، توجه به تجربههای جهانی میتواند کمک شایانی به راهبردهای رسانه در حوزه کودک کند. با توجه به این که محور این مقاله، بررسی شیوه القای پیام دینی به کودک است، بررسی اشکالات دینی را به مجالی دیگر واگذار میکنیم.
آنچه در این تحلیل میآید، با کارشناسی کارشناسان حوزه تربیت و رسانه صورت گرفته است.
چگونه میتوان موضوعاتی انتزاعی را برای کودک توضیح داد؟
یکی از نکاتی که در بحث انتقال مفاهیم دینی به کودکان اهمیت دارد، برداشتها و استنباطهای کودک است. همان طور که مخاطب در مقابل هر پیام یکسری برداشتهای ذهنی خودش را دارد و اینگونه نیست که هر آنچه را به وی ارائه دهید، درک کند، هرکسی در ذهنش یکسری چارچوبهایی دارد که وقتی پیام را به سمت آن شخص میفرستید، در حقیقت، آن را بر اساس چارچوبهای ذهنی خودش تفسیر میکند. در بحث انتقال مفاهیم به کودکان این نکته بسیار مهم است که استنباطات کودک از مسائلی که میخواهیم به او ارائه دهیم، چیست؟ اگر درک کودک مورد توجه رسانه نباشد، قطعاً آن را درک نخواهد کرد. از این مثال میتوان استفاده کرد که کودکی که فقط توان درک غذایی واحد به نام شیر مادر را دارد، اگر از شما بپرسد که فسنجان چه مزهای دارد، برای او چگونه توضیح خواهید داد؟ محدوده درک کودک و توجه به آن، یکی از مهمترین و تکنیکیترین موضوعهای مورد توجه در بیان مفاهیم و به ویژه مفاهیم انتزاعی برای کودک است.
مسائل عینی
در میان روانشناسان، نام پیاژه در بیان درک کودکان، پرآوازه است. پیاژه این مسئله را در مطالعات خود درباره کودک مطرح کرده است. او مثل هر روانشناس تجربی دیگر متوجه شد که نوع نگاه کودکان بیشتر به سمت مسائل عینی میرود. این تجربه به این طریق صورت گرفت که کودک دوسالهای که در حال توپبازی است، وقتی توپ به پشت مبل برود و از دید او خارج شود، این حس به او دست میدهد که این توپ وجود ندارد. پس در ذهن کودک، توپی وجود نخواهد داشت. کودک به مرور زمان متوجه میشود توپ که در آزمایش اول به پشت مبل رفته است، میتواند وجود داشته باشد و برای همین تلاش میکند تا توپ را به دست بیاورد. به همین صورت، ذهن کودک با ارتقای خود، قابلیت درک موضوعات قویتر از مسائل عینی را خواهد یافت. او در این تجربه دریافت که بچهها تقریبا در ۱۰ و ۱۲ سالگی با مفاهیم عینی که با چشم دیده میشود، سر و کار دارند و درک مفاهیم انتزاعی مثل عدالت، انصاف، خدا و محبت نیز زمانی که به سمت مسائل عینی برود، قابل درک است.
با توجه به مطالب عنوان شده، قصد سازندگان اصلی این فیلم شکستن، سدّ بیان عنوانهای ماورایی بنا بر مبانی کلام جدید بوده است. با توجه به اینکه ذهن کودک، همه موضوعات عینی را درک میکند، با عینیسازی موضوعاتی چون قدرتی بالاتر از قدرت بشری با نماد فیل قصه، بیان مسئله وحی یا صحبت خداوند با بشر با نمادسازی صحبت فیل با شهردار و نمادسازی این سؤال که خدا کجا میتواند باشد، با نمادسازی و عینیسازی آن در قصه شبیه وضعیت هورتون و شهر جون تپه صورت گرفته است. با توجه به این که تخیل کودک میتواند این مسئله را به دنیاهای دیگر نیز سرایت دهد، به عینیسازی موضوعات ماورایی برای برنامهسازان کمک شایانی میکند.
تحلیل فیلم
داستان اصلی فیلم حول این محور است که «اگر شما نمیتوانید آن را ببینید، باید سعی کنید آن را بشنوید یا احساس کنید تا از کشف بهتر لذت ببرید.» داستان فیلم این است که هورتون، فیل قصه با دقت در اطرافش، صدایی را میشنود، ولی فقط گردهای را میبیند و با تخیل کودکانه خود تصور میکند کسی روی گرده از او کمک میخواهد. در ادامه متوجه میشود که یک سری موجودات روی این گرده زندگی میکنند و این گرده همچون کره زمین برای ماست. آنها برای خودشان، زندگی و دغدغههایی دارند، اما هورتون متوجه میشود که او در سرنوشت موجودات داخل ذره بسیار دخیل است. او قدرت دارد تا زمان شب و روز را تعیین کند. وسط تابستان برای مردم ذره برف بباراند یا این که برفها را آب کند. فیل که به صورت بسیار تصادفی صدای درون ذره را شنیده است، خود را وقف ذره میکند. در این میان، حیوانات جنگل، او را تکذیب میکنند و او را گرفتار مشکلاتی میکنند. او هم با تلاش خود میخواهد از ذره و مردمانش حفاظت کند. ضد قهرمان فیلم، کانگوروی مادهای است که بچهاش را به دور از بقیه کودکان و در محیط حفاظت شده کیسهاش نگهداری میکند. وی با همه حرفهای هورتون، مخالف است و با تعصب، تهدید و جوّسازی تلاش میکند هورتون را از این اعتقاد باز دارد. هورتون که توان مقابله ندارد، به دنبال یافتن جای امنی برای مردمان ساکن در گرده به سوی قلهای حرکت میکند تا گرده را روی یک گل آفتابگردانی به دور از توطئههای کانگورو قرار دهد. کانگورو وقتی متوجه میشود هورتون به اعتقاد خود پایبند است، سعی میکند با قوه قهریه خود، صورت مسئله را پاک کند. او ابتدا با استخدام یک کرکس شرور تلاش میکند رؤیای فیل را از بین ببرد. کرکس در حال موفق شدن است، اما هورتون که دنیای ذرهاش را از دست داده است، با تلاش شبانهروزی از میان میلیاردها گل دوباره گردهاش را مییابد. کانگورو سپس به سراغ میمونها در جنگل میرود. کانگورو با اعتقاد به این که این نوع تفکر موجب انحراف جامعه است، با موقعیت برتر اجتماعی خود ـ که به نوعی رهبری افکار عمومی در جنگل را در اختیار دارد ـ حیوانات جنگل را علیه هورتون میشوراند و او را اسیر میکند. سپس میکوشد گرده گل را نابود کند که با تلاش مردم درون گرده، همه اعضای جنگل صدای مردمان درون گرده را میشنوند و به وجود مردم درون ذره ایمان میآورند.
هویل
اسم موجودات درون ذره، هو (who) است و در شهری به نام هویل (در دوبله ترجمه شده به جون تپه) زندگی میکنند. ارتباط اصلی این مردم با هورتون از طریق شهردار صورت میگیرد. او ۹۶ تا دختر و یک پسر به نام جوجو دارد. جوجو علاقهای ندارد که شهردار شود و با پدرش مشکل ارتباطی دارد و در آخر هم عامل اصلی نجات مردم جون تپه میشود. در این میان، شهردار دنیای درون ذره نیز همانند هورتون از این که به موجودی ایمان دارد که در دنیایی موازی دنیای شهر هوهاست، با تمسخر همشهریانش روبهرو میشود. البته به سان جنگل هورتون در پایان داستان، همه افراد به این موضوع ایمان میآورند.
تحلیل شخصیتها فیلم
- هورتون، شخصیت اصلی داستان ماست. او بچه باهوشی است و با توجه به اینکه فیل چاق و چله در ذهن ما فقط خوردن و خوابیدن را بلد است، ولی فیل داستان یک کپل احساساتی، خیالپرداز، فعال و نوعدوست است و به اندازه و هیکلش توجهی ندارد. علاوه بر این، گاهی تصور میکند وزنش از یک پر هم کمتر است. او کمی با اجتماع خودش مخالفت میکند و به دنبال علاقههای خودش میرود. او شخصیتی فانتزی، فداکار، منطقی و مهربان است و میتوان گفت شاگرد اول یا کمککار و مبصر کلاس یا مربی کودکان جنگل به شمار میرود. کودکان جنگل هم به حرفهایش زیاد اعتماد میکنند. او شخصیت جذابی برای کودکان جنگل و کودکان مخاطب است. کودکان جنگل سوارش میشوند، از او یاد میگیرند، شوخی میکنند و… . او شخصیت اصلی فیلم است که به نوعی الگو یا بهتر بگویم مربی کودکان جنگل و مخاطب است. رنگ او علاوه بر این که کودک را در مورد فیلها به اشتباه نمیاندازد، را نیز به خوبی کودک جذب میکند.
- شخصیت مقابل هورتون یعنی کانگورو، شخصیت منفی فیلم است. او رویکردی آمپریستی به پدیدههای اطراف خود دارد و نماد بیباوری و سکولاریسم در جامعه است. چون این فیلم در فضای کودکی ساخته شده است، او با سختگیریهایش نماد عنصر ضد قهرمان فیلم را بازی میکند. در واقع، اعتقادش این است که چیزی را که نبینم و صدایش را نشنوم و لمس نکنم، وجود ندارد. علاوه بر این، او دیکتاتوری خودشیفته است. او توانمندی زیادی در پیروی حداکثری و جوسازی دارد و مدیر موفقی در این زمینه به شمار میرود. او از این ترس که خیالپردازیهای هورتون به بچههای دیگر هم منتقل شود، به خوبی استفاده میکند تا هورتون را محکوم سازد.
- شهردار، فردی است پرتلاش، زحمتکش و وظیفهشناس. او بسیار خانوادهدوست است و بیشترین موفقیتش مرهون همسر مهربان اوست. او در یک خانواده نسل در نسل شهردار به دنیا آمده است و با تنها پسرش که باید بعد از او شهردار باشد، ارتباط خوبی ندارد. در پایان داستان با اعتراف به توانمندیهای پسرش، به خوبی ارتباطش را با او بازسازی میکند.
- مورتون، موش دوست هورتون است که به نوعی برای او خبر هم میآورد و تلاش میکند به هورتون کمک کند.
- میمونها با توجه به گستره و تعدادشان به نوعی اکثریت هستند و ابزاری برای سلطان جنگل یعنی کانگورو به شمار میروند. آنان برای خود قلمرو دارند و هورتون باید به قوانین قلمرو آنان احترام بگذارد. محل شکست هورتون نیز میتواند بیشتر با تقابل با این اکثریت شکل بگیرد.
♦کودکان فیلم:
- جوجو تنها فرزند شهردار است که به شهردار شدن علاقهای ندارد. او برای خودش در بیرون شهر، رصدخانهای مجهز طراحی کرده است. او در سراسر فیلم تا دقایق آخر حرف نمیزند، ولی در پایان داستان، با صدایش، شهر را از نابودی میرهاند.
- کودک کانگورو، «روبی» یک پسر است که گرفتار کیسه مادر شده است. او با وجود اینکه مادرش با او مخالفت میکند، در پایان داستان به هورتون ایمان میآورد و با کمک او، ذره و موجودات درون ذره را نجات میدهد. نکته قابل توجه این است که روبی در تمام زمان فیلم به جز زمانی که به اعتقادش عمل میکند، در کسیه مادر هست، اما هنگام نجات موجودات درون ذره از کیسه بیرون میآید که به نوعی نماد آزادی است.
- کودکان جنگل هورتون به نوعی بازیگوش هستند و از هورتون الگو میگیرند.
- خواهران جوجو به نوعی مکمّل شخصیت خانوادگی شهردارند.
- کرکس نماد مافیا و آدمکش فیلم است.
- بچههای جنگل که با فطرت پاکشان حرفهای هورتون را باور میکنند و مردم شهر هو که در درون ذره زندگی میکنند، از شخصیتهای دیگر این اثر هستند.
ایده اصلی این فیلم، نگاه به خلقت پدید آمده با تأکید بر نظریه هیئت بطلمیوسی است. در افسانههای خاورمیانه که ایران هم جزو آن است، چنین آمده است که زمین روی یک شاخ گاو قرار دارد و آن گاو هم روی پشت یک ماهی ایستاده و ماهی در یک اقیانوس بیکران شنا میکند. توجه کنید که دنیا بر یک گرده، گرده روی یک گل میخک، گل میخک در دست یک فیل، فیل روی کره زمین قرار دارد که البته هورتون میتواند روی هر کره دیگری باشد. در واقع، در این فیلم، راوی به روی زمین بودن هورتون هیچ اشارهای نمیکند و با پردازش صحیح یک ایده قدیمی برای کودک و با درک میزان درک کودک و با توجه به تخیل کودکانه او تلاش میکند فکرش را به یک موضوع کودکانه، معطوف کند. با این حال، یک قصه مناسب را نیز برای وی بیان میکند. سازندگان این اثر تلاش ندارند مقولات عشر را توضیح دهند، بلکه تلاش میکنند این سؤال کودک را به صورت نظریه کاشت تأیید که آیا خدایی فراتر از زمین ما وجود دارد؟ میدانیم که نهایت درک کودک از خدا این است که او را موجودی همانند پدر یا سوپرمن مورد علاقه خودش تصور میکند. به همین دلیل، در قصهپردازی برای کودکان باید به اندازه ذهن او در قصه، شخصیتهایی خلق شوند تا بتوان قدمی در راه شناخت موضوعات انتزاعی برداشت. در واقع، در این اثر تلاش شده است بر اساس مبانی کلامی مسیحیت، نوعی شبیهسازی نسبت به موضوع خدا صورت گیرد؛ زیرا بنا بر اعتقادات کلیسا، زمین، مرکز همه هستی بوده و هست و خلاف آن، کفر است و تا قبل از نظریه گالیله، اصحاب کلیسا به هیئت بطلمیوسی معتقد بودند.
افزون بر آن، این فیلم به کودک میآموزد که باید به عقاید دیگران احترام گذاشت. کودکی که مخالفتهای اجتماعی فرارویش، قرار دارد با وجود مخالفتهای زیاد تلاش میکند اعتقادش را به سرمنزل مقصود برساند، هرچند هیچکس همراهیاش نمیکند. این مسئله برای کودک امروزی در ایجاد امید و کمک به یافتن واقعیتها اثرگذار است.
گفتنی است چگونگی به تصویر کشیدن زندگی خانوادگی شهردار، رفتار همسر شهردار با شهردار و نظیر آن در این فیلم میتواند الگویی برای توجه به خانواده به شمار رود. فیلم از این نظر قابلیت واکاوی در رفتارسازی در خانواده را داراست. علاوه بر آن، زمینه اصلی فیلم در شکست کانگورو میتواند این اثر را به فیلم ضد فمینیستی بدل کند؛ چرا که شیوه رفتار کانگورو، دستور دادنش و نمایش ندادن شوهر کانگورو و نیز رفتار او با فرزندش میتواند به نوعی از فمینیسم اشاره کند.
سازندگان در ساخت این فیلم از قدرت تخیل کودک به خوبی بهره بردهاند. حضور موجودات خیالی به نام «هو»ها در درون یک ذره برای کودک بسیار جذاب است. علاوه بر این، کودکان دیروز هم از ادامه دادن این تخیلات لذت میبرند؛ زیرا شرحی است بر شیرینی و سختی تصورات و ایدهآلهای دوران کودکی؛ دنیایی که هورتون از آن مراقبت میکند. برای ساکنان جوان جنگل نولنیز، تجربهای از قدرت آفرینش و پذیرفتن احتمالات جدید است که سبب ایجاد خلاقیت برای کودک خواهد شد.
بیان این جمله «یک موجود یک موجود است و اهمیتی ندارد چقدر کوچک باشد» و شیوه رفتار هورتون با حیوانات و گیاهان نیز میتواند سازنده رفتاری مناسبی برای حفظ محیط زیست باشد.
نکته بعدی این است که «باید آنچه را جامعه میگوید، خودت بسنجی. اگر به آن اعتقاد پیدا کردی، بپذیر.» در داستان فیلم، فیل این اعتقاد را قبول ندارد که اگر چیزی را نبینی، نباید به آن اعتقاد داشته باشی. همه جامعه نیز این بیاعتقادی را عبور از خط قرمز میدانند، ولی او با تحقیق، به وجود موجوداتی پی میبرد که وجود دارند، اما دیده نمیشوند و بر این عقیده پایداری میکند. این امر میتواند الگوی مناسبی برای مبارزه با خرافات در ذهن کودک ایجاد کند و کودک را نیز جستوجوگر بار میآورد.
گفتنی است شوخیهای کلامی فیلم در برخی موارد، ادای هِنری کیسینجر و جان اف. کندی را درمیآورند، زمانی که با شهروندان هوویل سخن میگوید پشت سرش نمایش داده میشود تمام پرترههای شهرداران گذشته هوویل زمانی نیز که شهردار برای فرزندش از تاریخچه خانوادگیاش میگوید که برگرفته از نقاشیهای معروفی چون شبیه مونالیزاست.
اشاره هورتون به شهروندان غبار زمانی که به سمت کوهنول میرود «در آنجا سه حق مسلم شما تضمین شده است» اشاره به نظریه جانلاک یعنی زندگی، آزادی و مالکیت است.
رودررو شدن کانگورو و هورتون یادآور دادگاه سقراط در یونان باستان یا دادگاه گالیله است. البته این جمله کانگورو که «چیزی را که نمیتوانی ببینی، بشنوی یا احساس کنی، وجود ندارد»، همان نظریه ارسطو است که معتقد بود ادراک برابر واقعیت است. همچنین اتهامهای وارد شده به هورتون که «مغز بچهها را شستوشو داده است»، درست مشابه اتهام تاریخی به سقراط است که گفته میشد «مغز جوانان آتن را شستوشو میدهد».
صداپیشه نقش اول فیلم به جای هورتون، جیم کری است. وی کاناداییتبار است و در یک اثر دیگر به نام بروس قدرتمند که به مسئله خداباوری و حکمت الهی پرداخته، بازی کرده است. او اکنون به دلیل کشتارهایی که در مدارس آمریکا اتفاق افتاده است، در حال نگارش کتابی علیه اسلحهفروشان در آمریکاست. جیم کری به عنوان یکی از شخصیتهای محبوب کودکان تلاش میکند محصولاتی جدید برای کودکان ارائه دهد.
نویسندگان:
۱شهره شیخ حسنی
۲دکتر قدری ییلدیز
۳دکتر نصیر عابدینی
۴محمود علیپور
۵احسان شریعتی نجفآبادی
۱نویسنده برنامه کودک و نویسنده برنامه رنگین کمان و دارای تألیفاتی در حوزه کودک.
۲دکتر دندانپزشک و کارشناس ارشد تهیهکنندگی تلویزیون تبعه ترکیه.
۳کارشناس ارشد رشته روانشناسی و دانشجوی دکتری دفتر همکاری حوزه و دانشگاه.
۴دانشآموخته سطح ۳ حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد تهیهکنندگی تلویزیون.
فصلنامه علمی ـ تخصصی کودک، نوجوان و رسانه
سال دوم، شماره سوم، بهار ۱۳۹۲
صفحات ۱۲۱ ـ ۱۳۲
پیغام شما