گپ و گفتی با نویسنده کتاب جُنگ تلویزیونی برای کودکان
گپ و گفتی با سرکار خانم نگین حسینی
نویسنده کتاب جُنگ تلویزیونی برای کودکان
در خصوص قالب جنگ ( برنامه ترکیبی )
مختصری درباره سرکار خانم نگین حسینی
نویسنده، روزنامه نگار، پژوهشگر ارتباطات و مطالعات رسانه و معلولیت
تحصیلات:
- کارشناسی ارشد تولید، دانشکده صدا و سیمادانش
- جوی پیشین دکترای علوم ارتباطات، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی
سوابق حرفهای:
- عضور بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی ایالات متحده امریکا، ۲۰۱۳
- خبرنگار روزنامه اطلاعات از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۸
- دبیر سرویس اجتماعی، ضمیمه و گزارش روزنامه اطلاعات از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸
- خبرنگار و فعال حوزۀ معلولیت از سال ۱۳۷۰ تا به امروز
- مسئول صفحه “با معلولان” روزنامه اطلاعات از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸
- خبرنگار اعزامی کمیته بین المللی صلیب سرخ به افغانستان (۱۳۸۶) و مراکش (۱۳۸۷) برای ماموریت مرتبط با افراد دارای معلولیت
- پوشش خبری سه دوره بازیهای پارالمپیک: آتن ۲۰۰۴، پکن ۲۰۰۸ و لندن ۲۰۱۲
- نگارش دو کتاب در زمینه بازیهای پارالمپیک
- همکاری با فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین و کمیته ملی پارالمپیک جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۸۰ تا کنون
- مسئول روابط عمومی روز ملی پارالمپیک در ایران، سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶
- همکاری با دفتر صلیب سرخ در تهران از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸
- داور کمیته های تخصصی جشنواره مطبوعات در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱
- گزارش نویس برگزیده جشنواره مطبوعات در سال ۱۳۷۹ و نامزد جایزه برتر در سه دوره جشنواره مطبوعات از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲
- همکاری با رادیو گفت و گو در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸
سوابق تدریس در ارتباطات و روزنامه نگاری:
- باشگاه خبرنگاران جوان، از ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶
- دانشگاه علمی-کاربردی انجمن صنفی خبرنگاران، ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶
- سایر دانشگاههای علمی کاربردی، از ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸
- دانشکده خبر، از ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸
سایت و پیام رسان اجتماعی :
💠 برنامه موفق چه برنامهای میباشد؟
اصولا معیار سنجش موفقیت محتوای رسانه ها در هر نظام رسانهای، میزان استقبال دریافتکنندگان یا استفاده کنندگان از آن محتواست. در مورد برنامهها ی تلویزیونی نیز به همین ترتیب، میزان کمّی مخاطب، ملاک موفقیت برنامه است. به عبارت دیگر، وقتی برنامهای آنقدر قدرتمند باشد که بینندگان نتوانند کانال عوض کنند، میشود گفت برنامه موفق بوده است.
💠 به نظر شما در برنامهسازی برای کودکان آیا میتوان مفاهیم اخلاقی را به کودکان منتقل کرد؟ اگر آری چه ضوابط و معیارهایی را برای انجام آن پیشنهاد میدهید؟
قرار نیست همه محتوایی که برای کودکان و نوجوانان تولید میشود، الزاماً پیام اخلاقی داشته باشند. گاهی صرف سرگرمی و نشاط بخشی به این گروه از مخاطبان، هدف برنامهسازی است. اما مسلماً برنامهها میتوانند حامل پیام اخلاقی هم باشند. پیامهای اخلاقی بر اساس سن و سال کودکان، متفاوت هستند. بنابراین طبقهبندی پیامهای اخلاقی بر اساس سن گروه هدف، اولین لازمه کار است. نکته بعد، چگونگی گنجاندن پیام اخلاقی در محتوای در دست تولید است. این نکته از آنجا ضرورت دارد که مفهوم اخلاقی نباید برنامه را “شعاری” و “تربیتی” کند، بلکه باید در بطن محتوا پنهان باشد. پیام نباید خودش را داد بزند و عرضه کند؛ زیرا در این صورت شبیه بایدها و نبایدهای والدین و معلمان میشود و مخاطب کودک را جلب نمیکند. کودک باید پیام اخلاقی را در عمل ببیند و نه در حرف و شعار. بقیه کار، بستگی به خلاقیت نویسنده برنامه دارد که چگونه مفهوم اخلاقی را در بدنه داستان پنهان و عملی کند. به نظرم سبک داستانی میتواند بهترین سبک برای آموزههای اخلاقی باشد.
💠 از منظر شما کدام یک از مفاهیم اخلاقی دین را میتوان برای کودکان مطرح کرد؟اگر برای مخاطبین مختلف کودک (خردسال،کودک و نوجوان) تفکیک می نمایید چه عاملی را سبب تفریق این دستهبندی برای هرکدام از مخاطبین میبینید.
باید ابتدا فهرستی از آموزههای اخلاقی تهیه کرد. باید توجه کرد که هر آموزه اخلاقی، یک جفت تلقی میشود: دروغگویی و راستگویی، کثیفی و تمیزی، کمک کردن و کمک نکردن، و… به نظرم در برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان بهتر است که روی بخش مثبت هر جفت از آموزههای اخلاقی تاکید شود. مثلاً نمایش دادن پسری که به پدر و مادر خود در کارهای خانه کمک میکند، اولویت دارد به نشان دادن کودک تنبل، به این دلیل که قدرت همذات پنداری در مخاطبان کودک و نوجوان، بیشتر از هر گروه سنی است و از همین رو، آنها “تاثیرپذیرترین مخاطبان” تلویزیون تلقی میشوند و چه بهتر که در معرض پیامهای مثبت یا همان جفت مثبت آموزههای اخلاقی قرار بگیرند. نکته دیگر اینکه متاسفانه چند گانگیهای اخلاقی در زندگی امروزی خانوادههای ایرانی از یک طرف، و دوگانگی میان استانداردهای اخلاقی رادیو و تلویزیون با ارزشهای درون خانوادهها، کار روی آموزههای اخلاقی را سخت کرده است.
💠 آیا سن مخاطب (خردسال،کودک،نوجوان) و جنسیتش تاثیری در انتخاب قالبی خاص برای تماشا کردن توسط او دارد؟ اگر آری. کدام قالب را خواهد پسندید و دلیل این انتخاب از نظر شما چیست؟
در مورد سن و سال بله، مثلا قالب مستند کاربردی برای مخاطب کودک و نوجوان ندارد. در مورد جنسیت نیز یافتههای تحقیقم در کتاب “جنگ تلویزیونی برای کودکان” نشان میدهد که دختران و پسران انتخابهای متفاوتی دارند. مثلا علاقۀ دختران به جنگهای تفریحی-آموزشی و کلا به جنگ تلویزیونی بیشتر از پسران است. یک نکته در مورد برنامهسازی و جنسیت قابل توجه است و آن اینکه سیر برنامهسازی کودک و نوجوان در کشورهای پیشرفته، به سمت محو جنسیت یا کلیشههای جنسی رایج در کارتونها و برنامهها پیش میرود؛ یعنی بهتر است به جای دخترانه-پسرانه کردن برنامهها، آنها را برای هر دو گروه تهیه و تولید کرد.
💠 کدام ژانر(کمدی، فانتزی،موزیکال،اکشن،اسلپ استیک،…) برنامهسازی در راستای جذب کودکان دارای پتانسیل بیشتری است؟ چرا؟
به نظرم هر کدام از این قالبها ظرفیت آن را دارند که کودکان را جذب کنند، به شرط آنکه به بهترین شکل ساخته و پرداخته شوند. مهم این نیست که چه قالبی حتما به کار گرفته شود، بلکه مهم این است که هر قالب را چگونه میتوان به بهترین و موثرترین شکل به کار گرفت. البته کودکان کمدی را دوست دارند، ضمن اینکه بر اساس تحقیقاتی که در کتاب ” جنگ تلویزیونی برای کودکان” هم اشاره کردهام، برنامههای موزیکال با حرکت سریع تصویر و آهنگ هم مورد توجه آنها قرار میگیرد اما باید دید آیا این قالبها، قدرت آن را دارند که محتوای اخلاقی را سوار خود کنند؟ به نظرم این نیازمند کار تحقیقی روی گروههای آزمایشی است، شبیه آزمایش هایی که برای ساخت جنگ های تلویزیونی خارجی (مثل سسمی استریت ) انجام شده بود و در کتابم آنها را به تفصیل توضیح دادهام.
در کتاب “جنگ تلویزیونی برای کودکان” در بخش نتایج تحقیق، گوشههایی از ترجیحات کودکان و نوجوانان را اشاره کردهام که مثلا اکثرا کارتون را بیشتر از فیلم سینمایی میپسندند و خواهان همراهی موسیقی با تصویر هستند.
💠 چند ویژگی مهم و تاثیرگذار را در قالب جنگ که به نظر شما در جذب مخاطب به سوی این قالب کمک میکند نام برده و اگر ممکن است توضیح دهید چرا این ویژگی از نظر شما کمک میکند؟
بر اساس یافتههایی که از تحقیقم ارائه کردم، تنوع جنگ تلویزیونی (به کار گیری آیتمهای مختلف در یک برنامه) دلیل اصلی استقبال مخاطبان کم سن و سال است که احتمالا جوابگوی احساس تنوع طلبی آنهاست. همراهی موسیقی با تصویر، استفاده از آهنگهای شاد و انرژی بخش، عروسکهای سخنگو، و بخشهای کارتونی، امیتازهایی است که جنگ تلویزیونی را از سایر ژانرهای برنامهسازی جدا میکند. اما نکته قابل توجه اینکه: جنگ تلویزیونی اگر به شیوهای صحیح و علمی و بر پایه تحقیق ساخته شود، میتواند در جذب مخاطبان کم سن و سال بیشترین موفقیت را داشته باشد؛ در غیر این صورت، صرف چسباندن چند آیتم به هم، دلیل بر تهیه و تولید اثری موفق نیست.
💠 به نظر شما این ادعا تا چه حد صحیح است: هیچ قالبی به تنهایی ملاکی برای جذابیت ندارد و این شاخصهها و ویژگیهای صحیح هر قالب است که اگر در هر قالب مراعات شود سبب جذب کودکان میشود؟
به نظرم هر کدام از این قالبها ظرفیت آن را دارند که کودکان را جذب کنند، به شرط آنکه به بهترین شکل ساخته و پرداخته شوند. مهم این نیست که چه قالبی حتما به کار گرفته شود، بلکه مهم این است که هر قالب را چگونه میتوان به بهترین و موثرترین شکل به کار گرفت.تحقیق و تجربه نشان داده که کودکان و نوجوانان، قالب انیمیشن و برنامههای ترکیبی را بیشتر میپسندند. بنابراین شاید بهتر باشد که آموزههای اخلاقی با بیانی داستانی و در قالب انیمیشن ارائه شوند.
پیغام شما