نویسنده : پروین تجوید

مجموعه نمایشی یکی بود یکی نبود

« مجموعه یکی بود یکی نبود » پر شده از فضاهای جذاب و نوستالژیک ،  با بازی روان دو کودک و مادر بزرگشان . با اینکه ابتدای فیلم مخاطب نمی داند سازنده فیلم بدنبال چیست ولی جذابیت داستان و هیجان گره گشایی داستان کم نشده و مخاطب را با خود به دنیای کودکانه وهیجان انگیزش می برد.

داستان و قصه

این داستان با نقش آفرینی دو کودک در خانه مادر بزرگ شکل می گیرد .پدربزرگ بچه ها سال گذشته از دنیا رفته .اویک نویسنده توانمند کودک بوده . کتابی توسط یک پستچی هندلی قدیمی به دست کودکان می رسد که توسط پدر بزرگشان چاپ شده و حاوی داستان های قدیمی وفولکلور است . همراه کتاب پستچی وصیت نامه ایی از پدر بزرگ برای بچه ها میآورد که در آن پدر بزرگ ،بچه ها را تشویق به پیدا کردن معما ها و سوالاتشان میکند و می خواهد که با دقت کتاب را بخوانند و معماها را حل کنند .

بچه ها با خواندن کتاب  وارد دنیای تخیلی داستان ها می شوند ،که باچهار عروسک به نام های قصه ساز ، قصه دوز ، قصه باف و قصه چی آشنا می شوند . این عروسک ها پس از فوت پدر بزرگ انگیزه حفاظت از داستان های خوب و آموزنده را از دست داد ه اند و به دام دو شخصیت بد و منفی  افتاده اند که با ترفندهایی آنها را به شخصیت های بی مسِئولیت و سست و غیر فعال تبدیل کرده اند.کودکان تصمیم می گیرند برای ارایه درست داستان ها به کودکان دیگر و کمک عروسک ها با شخصیت های منفی مبارزه کنند و داستان ها را به شکل درست اولیه در آورند.  

پیام مثبت

این مجموعه علاوه براینکه فضای تخیلی برای مخاطب ساخته ،در عین حال هم از مضمون آموزشی فراگیری برخوردار است  .این مجموعه به کودکان اعتماد به نفس ، مسئولیت پذیری ، کمک و همیاری و احترام به بزرگتررا الگو قرار داده و در راه تحرک و وپویایی کودکان گام برمیدارد و با گره هایی که در داستان ایجاد کرده آنها را به سمت مطالعه و حفظ ادبیات و داستان های فولکلور سوق می دهد.

بازی زیبای هنرپیشه ها و تجربه خوب سازندگان این مجموعه به آنها کمک میکند که در این راه به موفقیت های چشمگیری دست یابند ، اگر پایبند به ساختار درست فیلمنامه باقی بمانند .این مجموعه خیلی به مجموعه های موفق سالهای گذشته ( مثل :مجموعه زی زی گولو )به دنیای کودکان وارد شده و سازندگان باید مراقب باشند که از چالش های فیلمنامه  کاسته نشود تا داستان از ریتم جذابیت نیافتد.در این صورت ادامه تولید و توجه بیشتر مخاطبین را بدنبال خواهد داشت .  این مجموعه دیالوگ محور است و اگراستفاده درست و جذاب ازمتن قابل درک و حتی چالش برانگیزکمک گرفته نمی شد از امتیازهاو مختصات خوب سریال می کاست .

در این مجموعه کودک ترغیب به مطالعه و کتاب خواندن می شود و نا خود آگاه از فضای مجازی در راه اعتلای اهدافش استفاده میکند و با آموزش های زیر پوستی مختلف همراه با تخیلات کودکانه وبازی های جذاب ، فیلم را برای مخاطب دلپذیرتر میکند .همذات پنداری و همراهی بزرگتر ها با دنیای کودکان به قدرت تخیل و اعتماد به نفس کودکان و ترغیب به راستگویی ، کمک گرفتن ، همکاری و احترام به خانواده و بزرگتر را برای کودکان به ارمغان می آورد .حضور همیشگی خانواده وهمراهیشان با کودکانشان به استواری و استحکام کانون خانواده توجه دارد . اهمیت دادن این مجموعه به ادبیات و فرهنگ ودرک باورهای درست اجتماعی ،توان مندی و خلاقیت کودک را بالا می برد و با مسئولیت پذیری و آگاهی، مخاطب را ترغیب به دقت در همه مسائل مطرح شده در داستان میکند . برای مثال معانی بعضی از کلمات (مثل : خبیثانه ، گروگان ، مخابره و..) یا نتیجه گیری درست از یک فرایند اجتماعی .( مثل : ارزش انسان ها به شکل ظاهری شون نیست یا اینکه آدم را با القاب زیبا خطاب قرار بدیم و…)

پیشنهادات

سازندگان مجموعه با کاراکترهای عروسکی در دنیای خیالی، کودکان را به چالش می کشند . فضای تلفیقی زنده و عروسکی انتخابی جذاب و باور پذیر برای گروه سنی خردسال و کودک است وشخصیت پردازی عروسکها هم خوب انتخاب شده و اگر ساخت عروسک ها هم بهتر انجام می شد قطعا ارزشمند تر می شد.

پستچی هندلی که برای کودکان ما در داستان ، کتابی خاص از طرف پدر بزرگشان هدیه می آورد شخصیتی بسیار چالش برانگیز، مخصوصا در قسمت های اول مجموعه دارد ولی در عین حال منطق و باور پذیری ضعیفی دارد.( وقتی پستچی به خانه مادر بزرگ می آید و هدیه پدر بزرگ را برای بچه ها می آورد اصرار دارد که هدیه تولد بچه هاست در صورتیکه تولد هیچکدوم نبود .منطق این اصرار چه بود!؟  )استفاده از دنیای تخیلی و حضور این کاراکترها در داستان هیجان و وجذابیت را برای مخاطب بیشتر کرده است . پدر بزرگ به عنوان یکی از کاراکترهای اثر گذار داستان خیلی دیر  معرفی می شود ولی حضور غیر واقعی پدر بزرگ در پیشبرد داستان و ایجاد کنش و انگیزه به کودکان کمک کرده است .

جلوه های ویژه در این مجموعه می توانست جایگاه بهتری داشته باشد .با تغییرات کوچکی در استفاده از ترنزیشن های کامپیوتری می توانستند تلفیق زنده و عروسکی را باور پذیر تر بکنند.

 این مجموعه از اهداف و مسیر یابی خوبی برای رسیدن به اهداف کمک گرفته است  . انتخاب هنرپیشه های توانمندی چون مادر بزرگ که در مجموعه های موفق دیگری هم به مخاطب حس نوستالژیک می دهد یکی دیگر از شاخصه های این مجموعه هست .یکی دیگر از شاخصه های قابل تامل این مجموعه تیتراژ زیبای آن است که در ذهن مخاطب ماندگار خواهد شد . شعر و موسیقی در این بخش یک شروع درخشان است.البته لازم به ذکر است که اشعار زیبا و آموزنده ایی که طی اتفاقات داستان همراه با موسیقی خوب کودکانه استفاده شده است هم یکی دیگر از مختصات خوب مجموعه است .