در گفتگو با تهیه کننده سریال بچه های مدرسه همت
سریال بچههای مدرسهٔ همت نام یک مجموعهٔ اپیزودیک تلویزیونی است که به تهیه کنندگی رسول بابارضا و کارگردانی رضا میرکریمی است در سال ۱۳۷۶–۱۳۷۵ تولید و از شبکه دو پخش گردید.
این مجموعه تلویزیونی دربارهٔ تعدادی دانش آموز است که در مدرسه راهنمایی «همت» بهطور شبانه روزی تحصیل و زندگی میکنند هر بار با ماجرایی تازه روبرو میشوند. عناوین قسمتهای گوناگون این مجموعه عبارت بودند از:
- آشنایی
- خرگوش
- فرار
- تازهوارد
- قهرمان
- فوتبال
- زندگی
- زنگ انشا
- در دامان طبیعت
- تلویزیون
- آب را گل نکنیم
- امتحان
نام عوامل این سریال تلویزیونی
تهیهکننده : رسول بابارضا
نویسنده : محمد رضاییراد
کارگردان: رضا میرکریمی
بازیگران: مهران رجبی، محرم بسیم، مسعود جدی، یدالله حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی، کاظم سفیدی، اسماعیل قنبری، حمید غلامی، علی نجفی، سیدسجاد حسینی، سیدوحید حسینی
موسیقی متن: محمدرضا علیقلی
فیلمبرداری: رسول پیروی
تعداد قسمتها: ۱۲ قسمت
مدت : ۶۰۰ دقیقه
این سریال به تهیه کنندگی استاد بابارضا در سال ۷۵-۷۶ انجام شد.
استاد بابارضا هم اکنون رئیس کمیته تدوین برنامه استراتژیک انجمن هستند. نکته مهم دیگر حضور افرادی است که بعدها به نوعی سکان دار سینما هم شدند و تجربیات خود را از این آثار شروع کردند.
لطفا درباره چگونگی ساخت این مجموعه و دغدغه ای که در پس این اثر نهفته بوده است توضیحات برای دوستان بفرمایند به ویژه که نمونه این تولیدات تقریبا دیگر در سازمان صدا و سیما تولید نشد.
و با وجود تغییر نسل نوجوان و نیاز به تولیداتی با رویکردی جدید اثری از تلاش برای بازتولید این آثار دیده نمیشود.
رسول بابا رضا:
با سلام خدمت شما
در آن سالها بیشترین تعداد از تولیدات قابل اعتنا حجم تولیدات فیلم کودک و نوجوان به موضوعات فقر و زیست اجتماعی کودکان در وضعیت نا مطلوب یا بحرانی پرداخته میشد.مکانهای مورد انتخاب برای فیلمسازان بیشتر لوکیشنهایی بود که تصویری از فلاکت جامعه ایرانی را به نمایش میگذاشت.
آقای میرکریمی و بخصوص آقای عسگرپور با مرحوم سرهنگی پروژه ای را برای نمایش و پخش فیلمهای کودک و نوجوان در خارج از کشور بخصوص جشنواره دنبال میگردند و تولید مجموعه ای به نام بچه های سرزمین ایران به یکدفعه متوجه شدیم که اکثر فیلم ها آن چیزی که از سرزمین بچه های سرزمین ایران به نمایش میگذارد در شان کشور مان نیست و فیلم های منتخب جشنواره ها از ایران تاثیر خوبی هم در مجموعه فیلمسازان و قضاوت دیگران نسبت به کشور ندارد
از این رو در بحث ها و گفتگوها به این نتیجه رسیدیم که باید بهانه ای برای نمایش زیبایی ها ایران و زندگی عزتمند کودکان فقیر ایران پیدا کنیم ، و برای این کار از خیلی ها مشورت گرفتیم که الان یادم نیست.ولی دست آخر ما یک یک لوکیشن یافته بودیم و با مختصات آموزشگاه شبانه روزی و تعدادی از کودکان که در آنجا مشغول به تحصیل بودند تابستان هم از راه رسیده بود.میدانستیم چه میخواهیم.ولی فیلمنامه ای هم نداشتیم.
طرحی را آقای میرکریمی آماده کرد با چند نویسنده در میان گذاشت و فیلمنامه ای مختصر آماده شد ولی آن نبود که میخواستیم ولی ایمان داشتیم که لوکیشن و بازیگران و فضای فکری و اندیشه محوری که مورد توافق ما بود باید تولید شود.
با شبکه دو آقای آن زمان آقای جعفری جلوه ریاست آن را به عهده داشت وارد مذاکره شدیم ..باز همان فرم های تولید موافقت و از این بورکراسی ها دست و پا گیر . تا اینکه روز دفاع در شورای تصویب رسید.
جمله ای را برای شروع دفاع از پروژه انتخاب کرده بودم .باز سازی تصویر چهره ی کودکان ایران با نمایش امید ها و آروزهای کودکان ایرانی در شرایط یک شبانه روزی …من این جمله را گفتم بعد از یادم هست آقای جعفری جلوه ۳۰ دقیقه و هر یک از اعضای شورا هر کدام ۱۰ دقیقه یا بیشتر صحبت کردند اگر وقت اذان و نهار نبود همینطور صحبت میکردند که … این شد ساخنه بشود… منظور نظر من این است که با تشخیص شرایط و نیاز های محتوایی آن زمان بهترین موضوع را انتخاب کرده بودیم … که میتوانست بیشترین مدافعین فرهنگی را داشته باشد … حتی بورکراسی اداری هم با تمایل و رغبت همه مسیرها را برای تولید برایمان تسهیل میکرد.
تیم خوب و با انگیزه، معتقد و متعهد به محتوا و موضوع. بررسی و شناخت از نیاز و ضرورت ها محتوایی برای جامعه و رسانه پایبندی به ارزشها و اخلاق برای رسیدن به تولید اثری ارزشمند و مهمتر شخصیت آقای میرکریمی بعنوان کارگردان بسیار در ساخت این موثر بود.
واقعا این تصمیم جسارت شما و تیم فکری را می رساند.
زمانی که به راحتی میشد با نمایش فلاکت جوایز بین المللی کسب کرد رویکردی اتخاذ کردید که مایه آبرو و سربلندی شد.
و دستمریزاد دارد.👍🌹
بعد از پایان فرمایشاتتان راجع به چگونگی انتخاب این موضوع و اجرای دغدغه لطفا بفرمایید که چه سختی هایی در میانه کار بیشترین انرژی از شما را صرف خود کرد؟
آنچه مهم بود تجربه های قبلی کارهای کوتاه آقای میر کریمی در سینماتجربی بود مسیری را ایشان به لحاظ انتخاب فرم و روایت انتخاب کرده بود و همواره به عنوان نگاه فیلمساز دنبال میکرد واقع گرایی با نگاه به درون انسانها بود.
میرکریمی از بچه های سینمای جوان زنجان بود. وقتی به سینمای تجربی آن موقع آمد هر چند جوان بود یک نگاه و اندیشه در میان فیلمسازان جوان در حال رشد بود که میخواستند طرحی نو در اندازند… از سال ۶۸ به بعد این تفکر در تقابل با سینمای روشنفکری و گیشه تا به امروز ادامه یافته و صاحبان سبک خود را دارد…
چالش های زیادی برای ما در میان نبود… ما تیمی بودیم که از سینمای جوان، بعد سینمای تجربی و حالا به تلویزیون آمده بودیم … و خودمان و تفکرمان را در دوره ای ثابت کرده کرده بودیم …منظور از تیم برای ما معنی پیدا میکرد.
بسیار عالی
چرا این داستان ادامه پیدا نکرد
مشکل در چه بخش از کار بود که تولیدات دیگری از این دست با دغدغه های نو و نگاه نو در سریال های تلویزیونی کودک و نوجوان دیده نشد؟
آنچه که بعنوان ایده اصلی و جدید در دوران های مختلف ،گفتمان عمومی جامعه را میسازد در همان دوره اهمیت دارد که به سطح نظریه پردازی و درنهایت به اقدام فرهنگی بیانجامد، هنرمندان ما و به طبع مدیریت فرهنگی چنانچه جلوتر از فرهنگ و گفتمان روز نباشند و همواره به آنچه مطلوب امروز و دوره مدیریت خود باشند و با تاخیر میل به اقدام کنند، تولیدات آنها عقب مانده و بیات میشود،
مشکل اصلی در تولید تاخیر از زمان احساس به خلق (ساخت ) با انگیزه مناسب تا انجام آن در تولیدات تلویزیونی است …البته آن هم به خاطر مسائلی که بیشتر از مرحله ایده تا تولید در صداو سیما اتفاق میافتد، دست آخر هم بخاطر بودجه و هزینه و انواع فشارهای مختلف به لحاظ آنتن و تعهدات به شبکه باعث سرهم بندی میشود.
اگر هم اکنون به شما سفارش یک سریال برای نوجوانان میشد چه رویکردی را در قبال موضوع و نیاز این مخاطب در پیش میگرفتید؟
تحقیق و پژوهش در باره موضوع یافتن آنچه که درام را در هر اثر شکل میدهد و آنچه که اول شما را راضی کند و بدانید چه محتوایی با چه قالب هایی رضایت مخاطب هم فراهم میشود.
امیدوارم این گفتگوی کوتاه رضایت شما فرهیخته گان را فراهم آورده باشد.
بهترین فیلمی که دیده ام.برخلاف بقیه ی فیلمهای ایرانی که بعد از چند قسمت شروع به توهین.وتحقیر قومیتها میکنند.در این سریال چیزی از تحقیر ندیدم.
سلام خدا قوت من از این سریال خاطرات زیادی دارم کل کودکی من در این سریال خلاصه میشه امثال سال ۱۴۰۰ رفتم به منطقه زیبای اشکورت و مدرسه رو دیدم انگار دنیا رو بهم دادن ممنونم از سازندگان این سریال
پخش این سریال همزمان بود با قبول شدنم در مدرسه راهنمایی نمونه شبانه روزی در شهرستان مجاورمون. و البته به هر طریقی بود خانواده رو راضی کردم و نرفتم. وقتی این سریال پخش میشد همش باید نیش و کنایه و سرزنش اطرافیانم رو تحمل میکردم که اگه تو هم رفته بودی بهتر بود و …
خلاصه بیشتر قسمتاش در ذهنم هک شده. البته اون موقع تلخ بود و الان شیرینی اون دوران به خاطرم میاد.