برنامه تلویزیونی«هزار و شصت و شونزده»
نقد و بررسی برنامه تلویزیونی« هزار و شصت و شونزده »
مقدمه
رسانه ها در دوران کنونی، بخش جدایی ناپذیر از زندگی مردم شده اند و در جهت دهی افکار عمومی مردم و معرفی الگوهای نوین، حضوری مؤثر دارند. تأثیر و سلطه این ابزارها به حدّی است که خصوصیترین تجربه های انسانی از جمله هیجان ها و احساسات عمیق را در آدمی بر می انگیزند و در جهت دلخواه خود هدایت میکنند. از بین این رسانه های نوین، تلویزیون از جمله وسایل ارتباط جمعی است که استفاده از آن نیازمند تخصص و دانش ویژهای نیست و همه گروه های سنی جامعه به آسانی به آن دسترسی دارند و متناسب با دانش، تجربه، نیازها و علایق خود از آن بهره میبرند. شاید بتوان از تلویزیون به عنوان همدم همیشگی انسان و یکی از اعضای خانواده امروز نام برد که از دوران کودکی تا کهنسالی با اوست.بر این مبنا، ضرورت دارد تا این رسانه مهم و حیاتی که در تمامی دوره های حیاتی بشری نفوذ کرده است، در راستای ارتقای کیفی برنامه های خود، برنامه ریزی دقیق و جدّی انجام دهد. این برنامه ریزی در نظامی و جامعه ای همچون ایران که بر مبنای اصول دینی و اسلامی استوار گردیده، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که رسالت این رسانه در چنین جامعه ای صرف سرگرمی نیست و این رسانه مسئولیت خطیر ارتقا و هدایت همه جانبه انسان را به دوش میکشد. لازمه این برنامه ریزی و ارتقا آن است که تلویزیون به طور مرتب و مستمر به نقد و بررسی برنامه های خود بپردازد و با بهره گیری از این ارزیابی ها به سمت ارتقای خود گام بردارد.در این میان، برنامه های کودک و ارزیابی و ارتقای آنها جایگاه مهمتری دارد که این اهمیت به استناد اثرپذیری بالای کودک از تلویزیون قابل توجیه است. اساساً تلویزیون از جمله رسانه هایی است که تأثیر شگرف و انکارناپذیری بر کودکان دارد. کودکان و نوجوانان به واسطه جذابیت هایی که این جعبه جادویی دارد، به مراتب، بیش از دیگر اقشار جامعه به تماشای آن مینشینند و این، خود، عاملی است که آنان، اثرپذیری فراوانی در جنبه های مختلف از این رسانه داشته باشند.
بدون تردید، تلویزیون، محبوبترین و در دسترس ترین رسانه ای است که کودکان با شوق و رغبت فراوان، ساعتها وقت خود را صرف تماشای آن میکنند. این ارتباط تا بدان جا وسیع و گسترده شده است که اساساً بر مبنای تحقیقات صورت گرفته درباره استفاده از تلویزیون، حتی نوزادان هم روزانه حدود نیم ساعت تلویزیون تماشا میکنند.این نوشتار که به استناد اهمیت موضوع، نقد و بررسی برنامه های کودک را در دستور کار خود قرار داده است، میکوشد یکی از برنامه های ترکیبی این حوزه را بررسی کند که از جمله برنامه های پرمخاطب کودک به شمار میرود. برنامه مورد نظر با نام هزار و شصت و شونزده با اجرای مجری توانمند سیما داریوش فرضیایی روی آنتن میرود. این برنامه که پیش از این با نام و در قالب دیگری پخش میشد، توانست در دهه گذشته، در دوران کمبود برنامه های وطنی، عرصه تلویزیون را فتح کند و در راستای بومی سازی برنامه های کودک قدم مؤثری بردارد.آنچه در پی میآید، حاصل نظرهای گروهی از کارشناسان و پژوهشگران حوزههای مختلف مذهبی، روانشناسی، ارتباطات و تولید سیماست که در نشستی تخصصی در مورد این برنامه بیان شده است. در مقام نقد و بررسی این برنامه، بر دو قسمت از این برنامه به طور خاص تمرکز شده است. البته این سخن بدان معنی نیست که آنچه گفته شده، فقط ناظر به این دو قسمت است، بلکه مطالبی که می آیند، در بسیاری موارد به قسمت های دیگر برنامه نیز قابل تعمیم هستند. مثال ها و استشهادهایی که آورده میشود، عموماً با عنایت به این دو برنامه است. دو قسمت یاد شده، مربوط به ۱۰ و ۱۵ مهر ماه سال ۹۱ است. مدت این برنامه ۸۰ دقیقه است که شامل پنج اجرای نمایش به مدت ۲۰ دقیقه، سه انیمیشن به مدت ۲۰ دقیقه، اجرای هفت شعر و آواز به مدت ۱۰ دقیقه و تعداد هشت وله و چند بازی و مسابقه به مدت جمعاً ۱۰ دقیقه میشود که دارای تنوع مناسب است.
تنوع بخشی در برنامه با استفاده از خلق نه کاراکتر و اجرای نمایشهای گوناگون ایده بسیار خوبی است، کاراکترهایی مثل: عموپورنگ، امیرمحمد، سلطان، جوجه، عمونگهدار، برزو خان، بلبل خان، گلدون خان، یولولوها.تنوع کاراکترها ایده بسیار مناسبی برای ایجاد سرعت در ریتم برنامه است. استفاده از لباس ها و گریم مجزا به همراه گویش های مختص هر شخصیت، به این کار قوت داده است. تنها کمبود آن، وجود داستانی جداگانه و منحصر برای هر شخصیت است. البته اگر برنامه برای خردسالان اجرا میشود، بهتر است داستان ها سریالی نباشد، ولی با طرح شدن موضوع مدرسه مشخص میشود برنامه، مخصوص کودکان است. در این صورت، با تعریف داستانی سریالی برای هر کاراکتر میتوان به یک برنامه خیلی خوب و غیر ملالآور و غیرتکراری برای جذب مخاطب مانند یک برنامه انیمیشن در وسط این برنامه دست پیدا کرد.همراهی بچهها با شعر و هماهنگی آنها در ابراز احساسات جمعی، از کارگردانی موفق این برنامه حکایت دارد. حرکات سریع مجری و عوامل درونی، کاتهای تند و حرکت های دالی و پن و تیلیتهای به جا باعث سریع شدن ریتم برنامه در برون و درون شده است. تعامل خوب عمو پورنگ با بچه های درون استودیو و توجه به آنها در حد خوبی قرار دارد هر چند این توجه بسیار عمیق و شیرین نیست که به چند عامل برمیگردد. عامل اصلی، ریتم تند برنامه و تنوع زیاد برنامههاست. عامل دیگر، نبود برنامه ای است که به تأمل و درگیر شدن احساسات بیانجامد و عامل آخر را میتوان تجربه فرزند نداشتن عمو پورنگ عنوان کرد .مصنوعی نبودن اجرای عموپورنگ در اجرای بخشهای مذهبی برنامه، بسیار تأثیرگذار است، اما در مسئله و موضوعات مطرح شده در برنامه به دلیل دغدغه نبودن موضوع برنامه (تمرکز بر درس) برای مجری (چه به جهت هم سن نبودن چه به جهت والد نبودن) اجرای تأثیرگذاری را شاهد نیستیم، چون کاملاً مصنوعی به نظر میرسد. به همین دلیل، کودک به عموپورنگ اعتماد نمیکند و راهکارهای مطرح شده در برنامه بیاثر میماند. در ادامه سعی خواهیم کرد به نقاط قوت و ضعف این برنامه به تفصیل بپردازیم و در آخر نیز راهکارهایی ارائه کنیم.
الف) بررسی نقاط ضعف و کمبودهای برنامه
برخی نقاط ضعف و منفی موجود در این مجموعه که نیازمند بازنگری تهیه کنندگان محترم این برنامه است، عبارتند از:
۱-تفکیک سنی
یکی از مشکلاتی که در این برنامه به چشم میخورد، عدم تفکیک سنی است؛ بدین معنا که به نظر میرسد این برنامه بنا دارد طیف های سنی مختلف را جذب کند و برای همه آنها محتوا ارائه دهد. از مشاهده افراد شرکت کننده در برنامه که مشتمل بر عده ای کودک و نوجوان در سنین متفاوت هستند، این نکته به دست میآید. البته سطح مطالبی هم که ارائه میشود، میتواند شاهدی بر این مدعا باشد؛ چراکه گاهی این مطالب یا قالب آنها مختص به کودک پیش دبستانی است و گاهی در حد درک یا مورد علاقه یا حتی نیاز او نیست و به کودک و یا حتی نوجوانان مربوط میشود.
این عدم تفکیک در حالی است که برخی تفاوتهای موجود بین رده های سنی مختلف ایجاب میکند به سوی نوعی تفکیک برنامه ها بر اساس تفکیک مخاطب برنامه پیش برویم. انسانها در سنین مختلف به لحاظ توان ادراکی و ارتباطی، نیازها، تمایلات و علایق با همدیگر متفاوت هستند و نمیتوان همه آنها را مخاطب یک نوع محتوا و یک قالب محتوایی واحد قرار داد. برای مثال، تکرار برای کودک قبل از دبستان، جذاب و مؤثر است، برای اما نوجوان اگر تکرار بیمنطق باشد، دلزده میشود. همچنین کودک از ۹ سالگی برخلاف دورههای قبلی، نسبت به شنیدن افسانه ها رغبت کمتری دارد. وی در این سنین میخواهد مطالبی مربوط به زندگی حیوانات، گیاهان، زندگی کودکان دیگر و قهرمانان و سفرنامه بداند.
۲-بیتوجهی به ظرفیت شناختی کودکان
یکی از مسائل مهم در پیام رسانی، توجه به توان ارتباطی مخاطب و میزان توانایی او برای دریافت محتوای یک پیام است. این توان ارتباطی در یک سطح متوقف بر میزان ظرفیتی است که یک مخاطب در بُعد شناختی وجودش دارد. در این برنامه، گاهی نوعی بیتوجهی به این ظرفیت شناختی کودک به چشم میخورد که این مسئله میتواند موجب از برقراری رابطه کامل میان کودک و برنامه جلوگیری کند. گاهی محتوای این برنامه، فراتر از درک کودک است و گاهی نیز از واژگانی استفاده میشود که این واژگان، فراتر از دامنه لغاتی است که کودک با آن آشنایی دارد. همه اینها نوعی بیتوجهی به ظرفیت شناختی و به تبع آن، بیتوجهی به توان ارتباطی به شمار میرود. برای مثال، عمو پورنگ از لفظ اقتباس در برنامه استفاده میکند و سپس در توضیح آن به دو واژه مشکل دیگر یعنی چکیده و برداشت اشاره میکند و یا امیر محمد کلمه بلاک لیست را استفاده میکند و عمو پورنگ آن را به لیست سیاه ترجمه میکند. باید در نظر داشت اگر روایات اسلامی ما را به تنزل دادن خود در حد کودکان توصیه کرده اند، در یک سطح میتواند ناظر به همین معنا یعنی توجه به ظرفیت شناختی کودکان و گفتوگو با آنها در حد همین ظرفیت باشد.
همین ضرورتها یعنی ضرورت تشابه زبانی و ضرورت تناسب پیام با ظرفیت ادراکی مخاطب، تفکیک سنی را ضرورتی مضاعف میبخشد؛ چراکه اساساً ممکن است بسیاری از این ناهماهنگی ها و عدم تناسب ها ناشی از در نظر گرفته نشدن مخاطب واحد برای برنامه باشد که در نتیجه آن، همه محتوای ارائه شده برای همگان قابل درک نیست.
۳-درگیر نبودن برخی پیامها با نیازها و تمایلات مخاطبان
محتوای برخی پیام ها، با نیاز کودکان و تمایلات آنان متناسب نیست. کودکان دنیایی متفاوت از بزرگترها دارند و مسائلشان با مسائل بزرگترها متفاوت است و به مسائل خود علاقه مند هستند. این در حالی است که هنروران و مجری این برنامه مسائلی را مطرح میکنند که مربوط به دنیای کودکان نیست. از جمله این موارد به طرح مسائلی چون دیر شدن پرداخت حقوق ها، بالا رفتن قیمت دلار، گرانی خانه، روابط خانوادگی گلدونه و… میتوان اشاره کرد. مباحث مطرح شده هیچ تناسبی با نیازها و علایق مخاطبان این برنامه ندارد. گاهی نیز مشاهده میشود این برنامه به سراغ موضوعاتی میرود و محتواهایی را ارائه میکند که دانستن آنها و پرداختن به آنها نیاز اساسی کودک نیست. نمونه آن را در پرداختن به مسئله سینما و بازیگری میتوان مشاهده کرد. این برنامه با توجه به ظرفیت خوبی که برای ارتباط با کودکان دارد و با توجه به نیازهای اساسی فراوان کودکان، بهتر است به طرح موضوعات اساسی مورد نیاز کودکان بپردازد و پیام خود را تابع نیازهای اصیل و واقعی کودکان قرار دهد، نه تابع شرایط و موقعیت هایی که چه بسا هیچ ارتباطی به مسائل کودکان نداشته باشد.
۴-شکسته شدن حریم بزرگسالان
این برنامه در کنار تمام الگوهای مثبتی که ارائه میکند، گاهی به ارائه کننده الگوی نامناسب برای کودکان بدل میشود. در همین زمینه، یکی از نکاتی که در این برنامه وجود دارد و نیازمند بازنگری جدی است، مسئله شکسته شدن حریم و احترام بزرگسالان است که میتواند به ارتباط کودکان با بزرگسالان آسیب جدی وارد کند به ویژه این که کودکان از قابلیت تقلید و الگوپذیری بالایی برخوردارند. در این برنامه شاهد هستیم که گاهی نحوه برخورد و گفتوگوی امیر محمد با عمو پورنگ به گونه ای است که بیاحترامی به عمو پورنگ را به دنبال دارد. برای مثال، در این برنامه، امیرمحمد به خود اجازه میدهد تا عمو پورنگ را به خاطر پوشیدن لباس های رنگی مسخره کند.
۵-به کار بردن القاب زشت
۶-به کار بردن کلمات و جملات نامناسب
گاهی در این برنامه، شاهد بیان کلمات یا جملاتی هستیم که به لحاظ تضاد داشتن با ادب یا فرهنگ ایرانی ـ اسلامی یا لغو بودن، نامناسب به شمار میروند. نمونه هایی از این موارد را میتوان اینگونه برشمرد: بندریه، کم داری، بشکن بشکن بشکن، این بچه خُله. اصطلاح « کشتله » نیز از همین قرار بوده که کلمه ای بیمعنا و لغو است و از این نظر، نامناسب به شمار میرود. در همین زمینه، به نظر میرسد گاهی برنامه ریزی و کنترلی در زمینه سخن گفتن مطابق با ادب و فرهنگ ایرانی وجود ندارد.
۷-مسخره کردن همدیگر
از جمله آسیب های دیگر موجود در این برنامه، بخش هایی است که هنرمندان همدیگر را مسخره میکنند. برای نمونه، تشبیه عمو پورنگ به پلنگ صورتی از جانب گلدونه از مصادیق این استهزا به شمار میرود. همچنین مسخره کردن « خلیفه » با عبارات و شکلهای مختلف و در قسمت های مختلف انجام میشود.
یکی از نکاتی که لازم است برنامهسازان رسانه ملی توجه بیشتری به آن نشان دهند، میزان تمرکز و تأکید بر ظواهر و امور مربوط به دنیای مادی است. اینگونه پرداختن ها نباید به گونهای باشد که مروّج ظاهرگرایی و دنیاگرایی مخاطبان گردد و ظواهر و امور مادی در باور ایشان، اهمیت بالایی پیدا کند و اصیل شود.
بر همین مبنا، به نظر میرسد برخی اصطلاحاتی که در این برنامه استفاده میشود، مناسب نیستند، مانند اصطلاح خاص « تو چقدر خوشگلی » که یکی از هنروران استفاده میکند. این اصطلاح که گاهی به طور مکرر در یک برنامه به کار میرود، میتواند نوعی ظاهرگرایی را در باور مخاطب خود بنشاند. این مسئله علاوه بر این که اصالتاً نامناسب است، میتواند به احساس ارزشمندی گروهی از کودکان ضربه وارد کند که زیبایی بالایی ندارند.
۹-انجام برخی رفتارهای نامناسب
از جمله این رفتارها به حرکات شبه رقصی امیر محمد میتوان اشاره کرد که با فرهنگ ما همخوانی ندارد. شکلک درآوردن نیز که گاهی اتفاق میافتد، از جمله این رفتارهای نامناسب است.
۱۰-انتخاب سلیقهای
۱۱-پخش پیام بازرگانی
کودکان نمیتوانند میان آگهی های تجاری و برنامه ها به درستی تمایز قائل شوند. از این رو، پخش پیام بازرگانی در وسط برنامه کودک مناسب نیست.
ب) نقاط قوت و مثبت برنامه
این برنامه از جمله برنامه های ترکیبی کودک است که در کنار نقاط ضعف و کمبودهایش، نکات و آیتمهای مثبت زیادی دارد و از جنبه های متعددی، موفق به شمار میرود. برخی مهمترین موارد از این قرارند :
۱-آغاز مناسب
آغاز این برنامه که با خواندن یک شعر در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شروع میشود، از چند جهت مثبت به شمار میرود. اول از این جهت که به دلیل علاقه کودکان به شعر موجب جذابیت برنامه از همان ابتدا میشود. دوم این که این شعر به نوعی موجب توجه کودک به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میشود و مفاهیمی همچون انتظار و دعا کردن برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به وی می آموزد. همچنین این که این شعر در ابتدا قرار گرفته است و در ضمن برنامه نیست، یک حُسن به شمار میرود؛ چون پیامی که در اول به مخاطبداده میشود، اثر بیشتری خواهد داشت.
۲-جذابیت تیتراژ و دکور
هم تیتراژ این برنامه و هم دکور آن از جذابیت خوبی برای کودکان برخوردار است. رنگهای شاد به کار برده شده و فانتزی و تخیلی بودن از جمله عوامل این جذابیت است. البته باید در نظر داشت که این نوع دکور بیشتر مناسب سنین پیش دبستانی است و در مورد سنین پس از آن که کودک کم کم از امور خیالی منصرف میشود و به واقعیت ها گرایش پیدا میکند، بهتر است دکور مناسبتری در نظر گرفته شود. نکته اخیر در مورد اجرای مجری نیز تعمیم دادنی است.
۳-بازی گروهی
نویسندگان:
۱٫فاطمه رمضانی
۲٫محمود علی پور
۳٫قاسم کرباسیان
۴٫احسان شریعتی
منبع :
فصلنامه علمی ـ تخصصی کودک، نوجوان و رسانه
سال دوم، شماره پنجم، پاییز۱۳۹۱
صفحات ۱۴۶ ـ ۱۷۴
Its such as you read my thoughts! You seem to know a lot about
this, such as you wrote the guide in it or something.
I feel that you could do with some p.c. to pressure the message house a bit, but other than that,
that is great blog. An excellent read. I will definitely be back.