کودک آزاری ها باید رسانهای شود ؟
کودک آزاری ها باید رسانهای شود ؟
انتشار فیلم و تصاوری آزار کودک در بزرگسالی آنها تاثیر مستقیم دارد
چند روزی میشود که گزارشهای تصویری از کودکآزاری در شبکههای اجتماعی موجب رنجش و جریحهدار شدن عواطف کاربران آنها شده است. متأسفانه در این زمینه آمارهای دقیقی به دلایلی مانند عدم اطلاعرسانی، عدم ثبت دقیق، مسائل امنیتی، مشخص نبودن حدودوثغور کودکآزاری برای مبتلایان و… در دسترس نیست. مناقشه برانگیز و حساسیتزا بودن این موضوع نیز مزید بر علت میشود و متأسفانه خبرهای رسمی آنقدری که به حیوان آزاری، هرچند مهم، میپردازند و نیروی انتظامی واکنش نشان میدهد، به کودکآزاری پرداخته نمیشود. در این میان واکنشهای نهادها و سازمانهای مسئول در این زمینه مخدوش است و غالباً اطلاعرسانی دقیقی صورت نمیگیرد. درهرصورت بنا به گزارشانی که توسط رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی، حسین اسد بیگی، ارائه دادهشده و مصاحبههایی که از ایشان در سال ۹۶ صورت گرفته، اعلام میشود در سال ۱۳۹۵، ۸۶ درصد کودکآزاریها توسط پدر و مادر صورت گرفته است، اغلب آمار کودکآزاری از جانب پدر است. طبق آمار اورژانس اجتماعی در سال ۱۳۹۵ در مراکز مداخله در بحران، ۱۶۴۲ مورد کودکآزاریها یعنی ۶۰ درصد آن توسط پدر صورت گرفته است. از این آمار ۷۳۹ مورد یعنی ۲۶ درصد توسط مادر، ۸ مورد توسط خواهر و ۲۰ مورد نیز توسط برادر صورت گرفته است. بر اساس گفتههای رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی تنها ۱.۵ درصد کودکآزاریها توسط غریبهها صورت گرفته است.
غمانگیزترین بخش این گزارشات آنجاست که کودکآزاریها غالباً در حریم مقدس خانواده روی میدهد، جایی که کودک باید احساس امنیت و آرامش داشته باشد. وقتی کودکان توسط مراقبان و پرستارانشان (مهدکودک، مدرسه، پرستار استخدامی، خواهر، برادر و…) آزار و اذیت شوند، نهفقط به لحاظ جسمی و عاطفی آسیب میبینند بلکه اغلب خود را به دلیل دلشکستگیها از کسانی که مورد عشق و اعتمادشان بودهاند ملامت میکنند. ازاینرو پیامدهای کودکآزاری بهطور مضاعف غمانگیزند و تأثیرشان اغلب طولانیتر است. در برخی موارد، خود این کودکان عامل کودکآزاری میشوند؛ کودکی که آزار و اذیت شده است خود به یک کودکآزار تبدیل میشود (کورسارو. جامعهشناسی کودک. ص۴۳۲). مسئلهی مهم در نکتهی ذکرشده این است که افراد کودکآزار جدید، لزوماً شکلی از کودکآزاری که خود قربانی آن بودهاند را تکرار نمیکنند. این به آن معنا است که خشونت علیه کودکان روز به روز خطرناکتر و شکلهای آن جدیدتر خواهد شد.
کودکآزاری چهار تقسیمبندی دارد؛ غفلت، بدنی، جنسی و عاطفی. در آمارهای جهانی بیشترین کودکآزاری از جنس غفلت و بدنی است و طبق گفتهی حسین اسد بیگی این آمار با مقادیر دیگر در ایران نیز صادق است، البته آماری در خصوص میزان آن مطرح نشده است.
تعیین حدودوثغور و مصادیق کودکآزاری نیز کاملاً مناقشه برانگیز است، اینکه آیا میتوان تنبیهات والدین را الزاماً بهمثابه کودکآزاری بهحساب آورد محل سؤال و بحث است. بیشتر کودکآزاریها به این دلیل روی میدهد که والدین فرزندان را کاملاً متعلق به خود میدانند و حق هرگونه برخورد با آنها را برای خود قائلاند. اما اغلب افراد قبول دارند که قدرت و اختیار والدین حدومرزی دارد و بیشتر قوانین و مقررات مربوط به کودکآزاری به دنبال تعیین آن هستند که در چه مواردی میتوان گفت والدین از حدود اختیارات خود تخطی کردهاند. در ایران بنا بر لایحه حمایت از کودکان نوجوانان که در سال ۱۳۹۱ توسط دولت به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد تعاریف و مصادیق مشخصی ذکرشده است. دربند «د» از ماده یک این لایحه، وضعیت مخاطره برانگیز اوضاع و احوالی را نشان میدهد که موجبات مداخله قانونی برای حمایت از کودک و نوجوان بهمنظور جلوگیری از بزده دیدگی و یا ورود به آسیب در سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، اخلاقی، امنیت و یا آموزش او را فراهم آورد و در ماده ۳، ۱۲ مورد از مصادیق وضعیت مخاطرهآمیز برای کودکان و نوجوانان بیان میشود که پنجمین مورد خشونت مستمر والدین، اولیاء، سرپرستان قانونی و سایر اعضاء خانواده نسبت به یکدیگر است. در این خصوص سازمان بهزیستی، نیرو انتظامی، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور و وزارت آموزشوپرورش هر یک وظایفی بر عهده دارند و مجازاتی با توجه به مصادیق کودکآزاری تمهید شده است. اینکه تا چه حد و با چه ضمانتهایی این قوانین به اجرا میرسند محل بحث است و اغلب شاهد بیتوجهی در این زمینه هستیم.
دلیل اصلی نگارش این متن پرداختن به نحوهی رسانهای شدن و اطلاعرسانی موارد قربانیان کودکآزاری است. پرسش اصلی اینجاست که آیا رسانهای شدن این موارد که افراد محدودی را شامل میشود کمکی به کودکان آزاردیده میکند یا موجب میشود تا فشارهای بیشتری بر آنها تحمیل شود؟ یا با این نحوهی رسانهای شدن میتوان جلوی کودکآزاری بهعنوان یک مسئلهی اجتماعی را گرفت یا آن را محدود کرد یا خیر؟
حریم خصوصی افراد در چهار حوزهی اطلاعات شخصی، حریم جسمانی، حریم ارتباطات و حریم مکانی معنا مییابد و مقولهای نسبی است که وسعت و قلمرو آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. در این راستا زندگی خصوصی و شخصی افراد و بهویژه وجوهی که تأثیری بر روند اجتماعی ندارند، قلمرویی است که باید از تعرض هرگونه نظارت مداخلهگرانه، حتی با توسل بهحق دسترسی آزادانه به اطلاعات، مصون بماند (درخشانی، نیک بخش، شاکری و راد. راهنما و آیین برنامهسازی برای خردسال، کودک و نوجوان. ص ۲۹)
ضرورت حفظ و در مصونیت قرار دادن حریم خصوصی افراد و عدم افشای اسرار و مسائل و خصوصی آنها، یکی از حقوق اساسی افراد یک جامعه است. در ماده ۱۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی آمده است: هیچکس نباید در زندگی خصوصی، خانوادگی، خانه و مکاتبات، مورد دخالت خودسرانه (بدون مجوز قانونی) یا خلاف قانون قرار گیرد. همچنین نباید شرافت و حیثیت او مورد تعرض غیرقانونی واقع گردد. ایضاً در اصل ۲۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکر شده است: بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور و مخابره و نرساندن به آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر بهحکم قانون.
اهمیت این موضوع به حدی است که برای برخورد قاطع با معترضین به برخی حریم خصوص افراد، مجازات قانونی در نظر گرفته شده است. در قانون مجازات اسلامی (مصوب ۱۳۷۵) در ماده ۷۴۵ ذکر شده است هر کس بدون رضایت، اقدام به افشای اسرار شخصی و خانوادگی افراد کند بهنحویکه منجر به ضرر یا عرفاً موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از نودویک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون ریال تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
هنگامیکه سخن از «حفظ حریم خصوصی» به میان میآید ذهنها بیشتر به سمت بزرگسالان جامعه حرکت میکند و لزومی برای در نظر گرفتن این حق برای کودکان احساس نمیشود چراکه کودکان بهعنوان اعضای فرودست جامعه که رشد معرفتی لازم برای کنشگری ندارند و در سیطرهی اقدامات و تصمیمات بزرگسالان هستند مفروض گرفتهشده است. حالآنکه «حق کودک برای حفظ حریم خصوصی» و «صیانت از کودکان و نوجوانان در فضای مجازی» امری مهم و اساسی است. انتشار بیمهابای تصاویر و فیلمها از کودکان در فضای اینستاگرام، تلگرام، فیس بوک و… میتواند بهمثابه «تصمیمات هویتساز» برای کودک، در رشد و خودشکوفایی او در بزرگسالی تأثیری مستقیم داشته باشد. امکان دارد که هر یک از ما در سنین جوانی و میانسالی مشکلاتی شخصی را تجربه کنیم و درعینحال علاقهای به انتشار و اشتراک آن با دیگران نداشته باشیم و در آزمایشگاهیترین شکلاش اگر کسی بخواهد دربارهی این مسائل با ما مصاحبه کند از صحبت کردن امتناع کنیم. چه طور است که این حق را برای کودکی که اتفاقات رخداده در زندگی او باارادهی وی نبوده و نقشی در آن نداشته در نظر نمیگیریم و با دلایل بهظاهر منطقی و در باطن نادرست اقدام به انتشار تصاویر او میکنیم؟ این فرد پس از گذراندن این بحران میخواهد در همین جامعه زندگی کند و رشد و شکوفایی یابد اما همچنان با هویتی «پیشساخته» و «غیرخودساخته» دستوپنجه نرم میکند که ریتم زندگی او را با مشکل روبرو میکند. این افراد متناسب با هویتی که کسانی دیگر برای آنها ساختهاند، رفتارها و اهداف آیندهی زندگی خود را انتخاب میکنند، ازاینرو به دلیل آنکه جامعه واکنشهای متفاوتی به «فردِ در کودکی آزاردیده» نشان میدهد، فشارهای منفی بر این افراد برای انتخابهای آزاد زندگی افزایش مییابد و درنهایت با محدود کردن میزان حضور و بروز آنها در جامعه زندگی شخصی آنها آسیب میبیند. پرواضح است که این افراد پسازاین، انتخابهای محدودی پیش روی خود در تحصیل، شغل، تشکیل خانواده و… دارند.
در ماده ۱۷ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان آمده است: افشای مشخصات و هویت کودک و نوجوان بزده دیده یا در معرض خطر در غیر از موارد قانونی یا تصمیمات قضایی، از طریق رسانههای گروهی و یا توزیع و تکثیر، انتشار و نمایش فیلم و عکس و مانند آن از او جرم محسوب و مرتکب به نودویک روز تا شش ماه حبس و یا پرداخت جزای نقدی ده تا صد میلیون ریال محکوم میشود. لذا مصاحبه با کودکان آسیبدیده حتی در صورت رضایت خود کودک، بههیچوجه مجاز نیست. ازاینرو حتی اگر افرادی با نیات خیر اقدام به انتشار تصاویر این کودکان میکنند باید این نکات را مدنظر داشته باشند و از عواقب کار خود مطلع شوند.
جان کلام این است که رسانهای شدن کودکآزاری برای پیگیریهای لازم و حساس شدن جامعه الزاماً نباید همراه با انتشار تصویر مشخص کودک باشد، بلکه تنها با انتشار خبر این اتفاق، میتوان به اهداف موردنظر رسید. این نکته بدیهی به نظر میرسد اما تکرار آن از جهت تأکید مجدد خالی از لطف نیست که انتشار این تصاویر و فیلمها در کوتاهمدت میتواند به کمک کودک بیاید اما در بلندمدت حق زندگی عادی و مطلوب را از او سلب میکند.
باوجود تمام مشکلات امید است با اجرای قوانین، برطرف شدن مشکلات ساختاری به همراه پیگیریهای سمنها (سازمانهای مردمنهاد/انجیو ها) و تمام افراد دغدغهمند و فعال در حوزه کودکان و همچنین آگاهی عمومی و رواج سواد رسانهای، حقوق کودکان بهخصوص در ایران موردتوجه قرار گیرد و دفاع متناسب از آنها صورت گیرد.
نویسنده: ناصر تفقدی
به نقل از روزنامه فرهیختگان
منابع:
- کورسارو. ویلیام (۱۳۹۳). جامعه شناسی کودکی. علیرضا کرمانی و مسعود رجبی اردشیری. تهران. ثالث
- درخشانی. شیوا، نیک بخش. مرسده، شاکری. رضا، بهنام راد، رضا (۱۳۸۸). راهنما و آیین برنامهسازی برای خردسال، کودک و نوجوان. تهران. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
پیغام شما