دلاوریهای شهید بهنام محمدی در پویانمایی و کتاب
دلاوریهای شهید بهنام محمدی در پویانمایی و کتاب نوجوان در مطلب امروز
به مناسبت هفته دفاع مقدس، فرصتی فراهم آمد تا در این شماره از پرونده «کتاب، تئاتر و سینمای کودک و نوجوان» به معرفی دو اثر که یادآور رشادتها و دلاوری های بهنام محمدی، دانشآموز ایرانی در برابر دشمنان است، بپردازیم.
به گزارش انجمن تخصصی کودک و رسانه به نقل از (ایبنا) – فاطمه خداوردی: در دنیای پرهیاهو و شلوغ از قهرمان امروز، نوجوانان ما به الگوهایی نیاز دارند که بتوانند در مسیر زندگی خود از ارزشهای انسانی و ملی آنها الهام بگیرند و سرنوشت زیبایی را برای خود و وطنمان ایران، رقم بزنند. یکی از این الگوهای بینظیر، شهید نوجوان بهنام محمدی است. او با شجاعت و دلیری مثالزدنی خود در سنین کم، عشق به وطن و آرمانهایش را در عمل به نمایش گذاشت. این نوجوان ۱۳ ساله که جثه کوچکش او را ۸ یا ۹ ساله نشان میداد، در شرایطی که کشورش در برابر دشمنان متجاوز قرار داشت، با ایستادگی و فداکاری خود، نهتنها جانش را فدای میهن کرد؛ بلکه الگویی از شجاعت و وطندوستی را برای نسلهای آینده خود به ارمغان گذاشت.
به مناسبت هفته دفاع مقدس، فرصتی فراهم آمد تا در این شماره از پرونده «کتاب، تئاتر و سینمای کودک و نوجوان» به معرفی دو اثر که یادآور رشادتهای بهنام، نوجوان دانشآموز ایرانی در برابر دشمنان است، بپردازیم. یکی از این آثار، پویانمایی «شکار جاسوس» است. این اثر کوتاه و تأثیرگذار که در سال ۱۳۹۰ به همت سازمان بسیج دانشآموزی و به کارگردانی علیرضا آزاد ارمکی در ۱۸ دقیقه تولید شده، روایتِ گوشهای از فعالیتهای دلیرانه شهید دانشآموز بهنام محمدیراد در روزهای جنگ است. پویانمایی «شکار جاسوس» روایتی از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و زمانی است که خرمشهر به تصرف ارتش بعث درآمده بود. در آن شرایط بحرانی، یک جاسوس عراقی میان نیروهای ایرانی نفوذ کرده و با آمار رساندن به نیروهای عراقی باعث شهادت سربازان جبهه مقاومت ایران و پیشروی دشمن میشد؛ اما بهنام با تیزبینی و شجاعت خود و با دلیری تمام، جاسوس را شناسایی کرده و متوجه نقشه پلید او میشود و در لحظهای سرنوشتساز، با شجاعت او را از بین میبرد تا نتواند بیش از این به نیروهای ایرانی آسیب برساند. این پویانمایی جایزه «فانوس بلورین» در دومین جشنواره مردمی فیلم عمار را نیز دریافت کرده است که این موضوع نشان از کیفیت و تأثیرگذاری این پویانمایی بر مخاطبان کودک و نوجوانش دارد.
در اواخر پویانمایی نیز به صورت اجمالی این شهید دانشآموز از زمان شروع جنگ تحمیلی تا زمان شهادتش معرفی میشود و در پایان، در حالی که تصاویر و ویدیویی از بهنام شجاع را در روزهای جنگ میبینیم، صدای واقعی خود بهنام را میشنویم که در مصاحبهای با همان لحن کودکانه و لهجه شیرینش خطاب به همه ما میگوید: «بسمالله الرحمن الرحیم. اسم من بهنام محمدیه. مادرها بچههاشون رو جوری بار بیارن که جنگجو باشند، نه اینکه عین این بچهها تو خونه بنشینند و بخورند و بخوابند… جوری بار بیارند که بتونند بجنگند، بعدش هم بذارندشون تو مساجدها، خودم تو مسجد بودم تا همینجا رسیدم…»
بهنام محمدیراد در مدت مقاومت ۴۵ روزه خرمشهر، دلاورانه در کنار دیگر همرزمانش در برابر دشمن تجاوزگر جنگید و سرانجام به آرزویش که شهادت بود، رسید.
در کنار این پویانمایی، کتاب «بچهها! بهنام» نوشته محدثهسادات طباطبایی و تصویرگری میکائیل براتی و امیرمحمد نوروزی از نشر کتابک نیز به معرفی این شهید دانشآموز به مخاطبان کودک و نوجوان میپردازد. این کتاب با لحنی طنز و خودمانی داستان زندگی بهنام محمدی، شهید نوجوان ایرانی را روایت میکند. نوجوانی که نامش پس از گذشت ۴۰ سال، هنوز هم در دلهای مردم ایران طنینانداز است. بهنام در زمان حمله صدام به زادگاهش خرمشهر با تمام قوا به مقابله با دشمن برخاست و با شجاعت و دلیری بینظیرش، نهتنها خود را در خط مقدم نبرد قرار داد؛ بلکه دیگر مدافعان شهر را نیز برای دفاع از میهن تشویق و حمایت کرد. این کتاب با تصویرگری زیبا و بیان ساده و قابل فهمش، دلاوریهای او را برای کودکان امروز ایران به تصویر میکشد و یادآور ارزشهای انسانی و ملی او میشود.
محدثهسادات طباطبایی در این کتاب بهنام را به ستارهای کوچک تشبیه کرده است. او در اینباره میگوید: «بچهها «EBLMj۰۵۵۵_۵۷AB» یه ستاره است. البته برخلاف اسم بزرگش، خودش کوچیکترین ستاره جهانه که یه گروه از ستارهشناسای بینالمللی با کلی زحمت و تلاش پیداش کردن. حتماً با خودتون میگید: این ستارهشناسا هم چه دل خوشی دارن. این همه گشتن که کوچیکترین ستاره رو کشف کنند؟ منم تو دلم همینو گفتم، ولی وقتی ادامه خبرو خوندم فهمیدم اتفاقاً ستارهشناسا در به در میگردن دنبال این ستارههای کوچیک کمنور. درسته واسه ما که مینشینیم پشت پنجره، ستارههای تپلِ پرنور جذابترند، اما نور کم این ستارهها کمک میکنه ستارهشناسا سیارههایی مثل زمین رو که ممکنه توی اونها آب باشه شناسایی کنند. این ستارههای کوچیک و بیادعا از بعضی ستارههای بزرگ و پرمدعا بهدردبخورترند و میتونند کارای مهمتری بکنند.»
طباطبایی بعد از مطرحکردن این موضوع، وارد داستان میشود و از رشادتهای بهنام و فعالیتهای او که شبیه به یک نیروی شناسایی برای نیروهای ایرانی بوده است میگوید و در پایان داستان یادآور میشود: «بچهها! اون ستاره کوچولو، همون کوچکترین ستاره جهان رو یادتونه؟ از این به بعد هر وقت به آسمون نگاه کردید بگردید دنبال کوچیکترین ستارهها. اونا برعکس جثه کوچیکشون کارای بزرگی ازشون ساخته است.»
«شکار جاسوس» و «بچهها! بهنام» دو اثر ارزشمند هستند که نهتنها یادآور رشادتهای نوجوانان دیروز برای نسل امروز هستند؛ بلکه چراغ راهی برای نسلهای آینده خواهند بود تا فراموش نکنند که ایستادگی و شجاعت همواره در تاریخ این سرزمین زنده است. این آثار به ما یادآوری میکنند که هر نسل باید با افتخار به گذشته نگاه کند و از دلاوریهای قهرمانانش الهام بگیرد. بیشک، داستانهای اینچنینی میتوانند روحیهای تازه به نسل امروز ببخشند.
پیغام شما