«ایوان منحصربهفرد»؛ اقتباسی از یک رمان نوجوان
در این مطلب به معرفی فیلم بلند و درام فانتزی “The One and Only Ivan” پرداختهایم که بر اساس رمان نوجوان «ایوان منحصربهفرد» ساخته شده است.
به گزارش انجمن تخصصی کودک و رسانه به نقل (ایبنا) – فاطمه خداوردی: فیلم بلند و درام فانتزی “The One and Only Ivan” به کارگردانی تئا شاروک بر اساس داستان الهامبخش رمان «ایوان منحصربهفرد» نوشته کاترین اپلگیت ساخته شده که در سال ۲۰۱۲ با تصویرگری پاتریشیا کاستلائو به چاپ رسیده است. نشر افق، کتاب «ایوان منحصربهفرد» را با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی منتشر و راهی بازار کتاب کودک و نوجوان ایران کرده است. این کتاب به عنوان صدوسیوچهارمین کتاب از مجموعه «رمان نوجوان» نشر افق به چاپ رسیده است و مترجم کتاب، آن را به تمام انسانهایی که خودشان را مالک مطلق زمین نمیدانند، دخترش و گوریلی به نام ایوان تقدیم کرده است. در این شماره از پرونده «کتاب، تئاتر و سینمای کودک و نوجوان» به معرفی این فیلم که در سال ۲۰۲۰ به نمایش درآمده است، میپردازیم.
این رمان و فیلمی که از آن اقتباس شده است، روایتی از داستان زندگی واقعی یک گوریل به نام ایوان است. ایوان در سال ۱۹۶۲ در کنگو به دنیا آمد. او را در کودکی در طبیعت اسیر و از محل تولدش، کنگو، به کشور آمریکا آوردند. او که در طول این سفر، خواهر دوقلویش را از دست داد، تنهای تنها به آمریکا رسید و این اتفاق، سرآغاز زندگی غمانگیز ایوان شد! ایوان را برای زندگی با انسانها تربیت کردند و بیش از دو دهه در محوطه محافظتشده مرکز خریدی در تاکوما در معرض دید عموم قرار دادند. در سال ۱۹۹۴ سازمانهای محلی حمایت از حیوانات او را به باغ وحش پارک وودلند در سیاتل منتقل کردند. پس از مدت کوتاهی او برای همیشه به باغ وحش آتلانتا، جورجیا سپرده شد و سالهای باقیمانده عمر خود را در باغ وحش آتلانتا گذراند و در نهایت هم در آگوست سال ۲۰۱۲ بر اثر عوارض عمل پزشکی درگذشت.
داستان فیلم «ایوان منحصربهفرد» از این قرار است که ایوان، گوریل داستان، حدود ۲۰ سال است که در مرکز تفریحی بازیهای ویدیویی زندگی میکند. او به طور کلی از زندگی خود راضی است. تلویزیون تماشا میکند، موز میخورد و نقاشیهایی میکشد که میتواند با انگشت پاهایش آنها را امضا کند و البته که صاحبش این نقاشیها را میفروشد. همراه با ایوان، استلا که یک فیل است و باب، یک سگ ولگرد هم در این مرکز زندگی میکنند. استلا یک فیل مسن است که از ناحیه یکی از پاهایش آسیب دیده است؛ اما به طور مرتب در برنامههای روزانه اجرا دارد. برخلاف ایوان، استلا حافظه طولانی دارد و مکانهایی را که قبلاً در آن زندگی کرده است به یاد دارد و دلش میخواهد در یک باغ وحش زندگی کند؛ زیرا باغ وحشها فضای راحتتر و بزرگتری دارند. پس از چندی بچهفیلی به نام روبی به مرکز تفریحی بازیهای ویدیویی آورده میشود تا با استلا زندگی کند و ترفندهای جدیدی برای اجرای نمایش از او یاد بگیرد. ورود روبی به قصه، به معنی شروع تغییر است: تغییر برای زندگی بهتر؛ زیرا حالا ایوان میتواند زندگی را از دریچه چشمهای روبی ببیند. روبی به ایوان و دیگر حیوانات یادآوری میکند که آنها باید آزادی را تجربه کنند و زندگی در قفسها را تحمل نکنند. ایوان که به تدریج به یاد گذشته و زندگیاش در حیات وحش میافتد، تصمیم میگیرد برای آزادی خود و دوستانش اقدام کند. با مرگ استلا همهچیز تغییر میکند؛ او قبل از مرگش از ایوان درخواست میکند که مراقب روبی باشد و مکان بهتری برای زندگی او پیدا کند. ایوان هم کمکم متوجه میشود مرکز خرید قلمرو زندگی او نیست؛ بلکه قفسی است که در آن به اسارات گرفته شده است. او با کمک جولیا (دختر جورج) که الهامبخش ایوان برای عشق به نقاشی است، موفق میشود کاری کند که او و سایر حیوانات به باغ وحش فرستاده شوند. البته جورج که مسئول رسیدگی به حیوانات و مرد خوبی است و از آنها مراقب میکند در مورد کمک به آنها دچار تردید است؛ زیرا میترسد شغل خود را از دست بدهد.
کتاب «ایوان منحصربهفرد» و فیلم آن، به موضوعاتی مانند دوستی، آزادی و قدرت هنر برای بیان احساسات و تجربیات پرداخته است؛ زیرا در جریان فیلم میبینیم که ایوان با نقاشیهایش، داستان خود را روایت میکند و سعی دارد توجه مردم را به شرایط دشوار حیوانات جلب کند. این دو اثر ادبی و هنری، بر اهمیت امید و تلاش برای تغییر تأکید میکنند و نشان میدهند حتی در سختترین شرایط، امکان تغییر وجود دارد.
پیغام شما