ورود عضویت
Fa En

انجمن تخصصی کودک و رسانه

صفحه اصلی > بانک اطلاعات > مقالات > تجلّی عاشورا در شعر کودک و نوجوان

تجلّی عاشورا در شعر کودک و نوجوان

تجلّی عاشورا در شعر کودک و نوجوان
https://koodak.tv/wp-admin

نویسنده: معصومه مرادی (استاد دانشگاه علمی کاربردی مرکز فارس)

ادبیات کودک در دوره ‎های مختلف، چه در چارچوب ادبیات عامیانه و چه رسمی، سهم مهمی در انتقال باورهای ملی و مذهبی به نسل‌های گوناگون داشته است.  مفاهیم آیینی و مذهبی از مهم‎ترین مضمون‏هایی است که در قالب لالایی‎ها و ترانه‎های مناسبتی در همان دوران کودکی در گوش نوزادان و کودکان خوانده می‌شود و فطرت خداجوی آن‎ها را با کمک شعر، به امامان پیوند می‌زند. به عنوان مثال در لالایی زیر مفهوم ولایت‎پذیری به خوبی آمده است:

لالالا لالا لالای رودم / امیر المومنین آقای رودم.

و یا در چاووشی‎ خوانی ها کودکان با حضور در جمع بزرگسالان و بدرقه ی کاروان های مذهبی با شنیدن شعرهای مذهبی و فرستادن سلام و صلوات با این مفاهیم خو می‌گیرند:

خداگواست به سر تا که ما چه ها داریم/ از آنکه میل سوی خانه خدا داریم

دگر خیال مدینه اگر خدا خواهد/ سپس که آرزوی شاه نینوا داریم(شهری، ۴۵۳)

 تعزیه ها و پرده خوانی‌ها نیز با کمک گرفتن از موسیقی، لحن و صوت ، تصویر و نمایش  نقشی موثر در خوگرفتن کودکان با مفاهیم دینی به ویژه داستان عاشورا دارند.

باوجود غنی بودن ادبیات عامه از مفاهیم مذهبی به ویژه عاشورا، به دلایل مختلفی چون حضور پویانمایی‌ها، فیلم‌های سینمایی و دنباله‌دار، توسعه‌ی زندگی مدرن و شهری و … بسیاری از این آیین‌ها و یا مفاهیم در حال فراموش شدن هستند. با این حال عاشورا و مذهب در ادبیات کودک و نوجوان رسمی روز به روز حضوری پررنگ‎تر می‌یابد تا جایی که در کتاب‎های متعدد شعر و داستان کودک و نوجوان و حتی کتاب‎های غیر داستانی چون دایره المعارف‎ها و دانشنامه‎ها می‌توان این مفاهیم را دید.

به نظر می‌رسد بسیاری از شعرهای کودک امروز با موضوع عاشورا،  بیشتر سبک‎های عزاداری و حضور در مراسم سیدالشهدا را به تصویر می‌کشد و کمتر حامل آرمان این امام همام و ویژگی‎های شخصیتی اوست. به عنوان مثال در کتاب طبل بزرگ هیئت سروده خانم مهری ماهوتی می‌خوانیم:

طبل بزرگ هیئت/صدا می‌ده دام دام/ همراه دام و دامش/ نوحه می‌خونه بابام

تو کوچه ها می‌پیچه/ صدای سینه زن‎ها/ همه می‌گن حسین جان/ همراه طبل بابا (ماهوتی، ۱۳۹۸: ۱۰)

پرداختن به داستان حضرت رقیه و دیگر کودکان عاشورایی  به دلیل داشتن قهرمانان کودک، از دیگر مفاهیم موجود در شعر کودک است. منظومه عمه برم باباجون ببوسم و داستان یک دختر بی گوشواره از شاهین رهنما  نمونه ای ازاین شعرهاست. در این منظومه ها که حالتی روایی و داستانی دارند، شاعر کوشیده است این واقعه تاریخی را با زبانی کودکانه به مخاطب عرضه کند:

عمه ببین اونی که خیلی زشته/داره می‌گه بابا میون تشته/ ببین خودش پرده‌ی تشتو برداشت…/یعنی بابام فقط یه دونه سر داشت؟/پس تن و دست و پای بابا جون کو/دستای پر امید و مهربون کو/عمه برم باباجونو ببوسم؟/منتظره، برم اونو ببوسم؟/ببین چطور داره نگام می‌کنه!/هی داره با نگاش صدام می‌کنه/سلام بابا، منم رقیه جونت /دختر کوچیک شیرین زبونت (رهنما، ۱۳۹۰: ۲۲)

منظومه دختری بی کرانه چو دریا و یک اسیر کوچک از افشین علا از دیگر نمونه های این نوع شعر است. این دسته از اشعار، از شاعرانگی به دورند و تنها روایتی ساده از گوشه های داستان کربلا هستند.

استفاده از لالایی‎ ها برای انتقال مفاهیم دینی در دوره معاصر نیز رایج است. مصطفی رحماندوست در لالایی بلندی داستان رسالت پیامبر تا شهادت امام حسین را بیان کرده است:

علی فرزند دیگر داشت/ جوانی کوه پیکر داشت/ همیشه حضرت عباس / به لب نام برادر داشت/ لالا نازک بدن لالا/ عصای دست من لالا/ گل پرپر حسینم کو؟/ گل سرخ و گل شب بو/ کنار رود و لب تشنه/ تمام غنچه‎های او/ لالالا غنچه‎ام لالا/ لالا لالا گل تنها/ حسین و اکبرم لالا/ علی اصغرم لالا/ کجایی عمه جان زینب/ سکینه دخترم لالا/ لالا لالا گل لاله/ نکن گریه نکن ناله

این لالایی که به صورت موشن گرافی، انیمیشن و فایل صوتی  نیز منتشر شده است، از لالایی‎های پرطرفدار عاشورایی است؛ با این حال در این شعر نیز تنها توصیفی از قهرمانان کربلا اتفاق افتاده است. معدودی از شعرهای عاشورایی کودک و نوجوان را می‌توان یافت که در کنار توصیف رویداد کربلا، کوشیده اند مفاهیم قهرمان پروری و الگو سازی را در شعر به مخاطب القا کنند:

کودکی شور خدا در سر/ با صدایی گرم و روشن/ گفت اینک من/ یاوری دیگر/ آسمان مات و زمین حیران/ چشم‎ ها از یکدگر پرسان:/ کودک و میدان؟

کار کودک خنده و بازی‎ست/ در دل این کودک اما شوق جانبازی ست./…..

 می‌خروشید و رجز می‌خواند:/ این منم تیر شهابی روشن و شب‎سوز/ بر سپاه تیرگی پیروز/ سرورم خورشید خورشید جهان افروز/ برق تیغ آبدار من/ آتشی در خرمن دشمن/….خواند و آنگه سوی دشمن راند/ گفت و همچون شیرمردان رفت/ و زمین و آسمان دیدند/ کودکی تنها به میدان رفت/ تا کنون در هرکجا پیران/ کودکان را درس می‌دادند/  اینک این کودک/ در دل میدان به مردان درس می‌آموخت….(امین پور،۱۳۷۳) قیصر امین پور در این منظومه که متاثر از منظومه آرش کمانگیر سیاوش کسرایی است، با زبان و لحنی حماسی،  داستان دلاوری کودکی کربلایی را در دفاع از حق و حقیقت به تصویر کشیده است و با استفاده از واژه های تیر تیزرو و تداعی آرش شواتیر و همراهی اسطوره های ملی مذهبی، آن‌ها را تبدیل به الگوی پهلوانی کودکان کرده است که این امر به تقویت هویت ملی و دینی کودک و نوجوان کمک بسیاری می‌کند. پیروی از قهرمانان کودک عاشورا در شعرهای ظلم ستیز سال‎های اخیر نیز دیده می‌شود. یکی از مهم‎ترین موضوع های مرتبط با این پهلوان سازی ها، توجه به قدس و کودکان غزه است:

پرچم از دوش ما نمی افتد، ما همه بچه های میدانیم/ با بدی‎ها همیشه در پیکار/ با گل نور دوست می‌مانیم/ پرچم از دوش ما نمی افتد/ متحد ایستاده یک رنگیم/ در دفاعی بزرگ پیروزیم/ آریو برزنیم می‌جنگیم/ دشمن ما اگرچه می‌ترسد/ ترس در قلب ما ندارد راه/ وارث سید شهیدانیم/ مثل قاسم شبیه عبدالله/ عاقبت در سپاه سبز ظهور/ قدس را می‌کنیم ما آزاد/ با تلاش شبانه روزی‎‏مان/ می‌شود کل این زمین آباد(مرادی، ۱۴۰۲: ۲۱ـ۲۰)

پیوند عاشورا با شعرهای جنگ تحمیلی ایران و عراق نمونه‎ای دیگر از تجلی عاشورا در شعر کودک است. حمید هنرجو در شعر زیر که به توصیف معلم جانبازش پرداخته است ایثار به شیوه کربلاییان را در شعر آورده است: آن روزهای سبز/ بالی زد و پرید/ آن سال‎ها گذشت/ اما نگاه کن/ انشای من هنوز / درباره تو است/ فهمیده ام چرا/ پاهایت ای عزیز/ از پیکرت جداست/ من خواب دیده‎ام/ پاهای زخمی‌ات/ در راه کربلاست(هنرجو، ۱۳۹۰: ۷۶)

علوی فرد نیز در شعر زیر که به صورت نامه پدری رزمنده به خانواده‎اش سروده شده است، با ستایش قهرمانان جنگ، آن‎ها را پیروان مسیر کربلا و نویدبخشان ظهور معرفی می‌کند:

یک روز پدر به جبهه ها رفت/ دیگر اثری از او نیامد/صد بار از او خبر گرفتیم/ اما خبری از او نیامد/ جز نامه‌ی آخرش که با ماست/ از باغ دلش گلی نچیدیم/ بگذار خود پدر بگوید/ حالا که به نامه‌اش رسیدیم/ در نامه نوشته چون همیشه/ اینجا همه چی به خیر و خوبی‎ست/ احوال مرا اگر بخواهید/ یگ ذره ملال بین ما نیست/ ما منتظر شروع حمله/ ما منتظر طلوع نوریم/ نزدیک بهشت کربلاییم/ از روی شما اگرچه دوریم/ یحیای مرا بگو که جمعه/ نزدیک‎ترین نشانی توست/ این نامه آخر من اما/ برنامه ی زندگانی توست/ حالا که پدر کنار ما نیست/ برنامه ی زندگانی اینجاست/ ما منتظر طلوع نوریم/ نوری که همیشه در دل ماست.(علوی‌فرد، ۱۳۸۹: ۴)

با وجود توجه شاعران به موضوع کربلا، عدم استفاده از این واقعه برای تبدیل آن به الگوی عملی زندگی کودکان و نوجوانان به خوبی مشهود است. شایسته است که شاعران کودک، با توجه به ظرفیت‎های بزرگ این واقعه بلند و ماندگار تاریخی، در شرایط کنونی که فرهنگ وارداتی در حال هضم کردن و بلعیدن فرهنگ غنی ایران اسلامی است، بکوشند با مطالعه در داستان عاشورا و یافتن ویژگی های منحصر به فرد و ستودنی شخصیت های آن و نیز توجه به حضور اقشار مختلف جامعه از کودک تا کهنسال،از سفید پوست تا رنگین پوست و برده و آزاد در این میدان، این حقیقت را در ذهن گریزپای نسل زد و آلفا ایجاد کنند که در تمام تاریخ و با هر شرایطی می‌توان قهرمان زندگی خود بود و با همین قهرمانی در ساحت‎های کوچک و بزرگ زندگی به قهرمانی ملی مذهبی تبدیل شد که می‌تواند تاریخ و هویت ایران را شکل دهد و درخت تناور عزت و استواری ایران و اسلام را آبیاری کند.

منابع

امین‌پور، قیصر(۱۳۷۳)، ظهر روز دهم. تهران: سروش.

رهنما، شاهین(۱۳۹۰). عمه برم بابا جونو ببوسم. تهران: منادی تربیت.

شهریف جعفر، تهران قدیم. جلد ۳

علوی فرد، یحیی(۱۳۸۹)، خداکند همیشه جنگ باشد، قم : عمو علوی.

ماهوتی، مهری(۱۳۹۸)، طبل بزرگ هیئت، مشهد: به نشر.

مرادی، معصومه(۱۴۰۲)، خنده‎های زیتونی، تهران: صریر.

هنرجو، حمید(۱۳۹۰). کاشکی مال من بود بالت، تهران: تجلی.

برچسب ها : ، ، ، ، ،

پیغام شما