«مامان جیغجیغو» نباشید – معرفی کتاب تصویری
به رسم هر جمعه، به معرفی یک کتاب خانوادگی برای خانوادههای کتابخوان پرداختهایم. این هفته، کتاب تصویری «مامان جیغجیغو» را معرفی می کنیم که به موضوع مواجهه خردسالان با خشم والدین اشاره دارد.
به گزارش انجمن تخصصی کودک و رسانه به نقل از ایبنا، «مامان جیغجیغو» کتاب تصویری است که خواندن متن آن همراه با دیدن تصاویر بامزهای که تکمیلکننده متن است، ممکن است شما و فرزندتان را به خنده بیندازد. داستان این کتاب درباره پنگوئن کوچکی است که مادرش با عصبانیت جیغ بلندی بر سرش میکشد و با جیغ کشیدن مادر، بدن پنگوئنکوچولو هزار تکه میشود و هر تکهاش به جایی پرتاب میشود. پنگوئنکوچولو در ادامه داستان به دنبال تکههای بدنش میگردد و برای شما میگوید که برای هر کدام از قسمتهای بدنش چه اتفاقی افتاده است. در پایان داستان، مادر پنگوئنکوچولو که از کارش پشیمان شده است، تکههای بدن او را جمع میکند و تکههای گسسته روحش را با مهر مادری به هم میدوزد و از پنگوئنکوچولو نیز عذرخواهی میکند.
این کتاب در نگاه اول، داستان بسیار سادهای دارد و ممکن است تعریف پنگوئنکوچولو از اینکه هر کدام از اعضای بدنش کجا افتاده است، شما را به خنده بیندازد؛ اما اگر خوب به تصاویر و متن داستان توجه کنید مفهوم عمیقتری را در آن پیدا میکنید که ممکن است فکر کنید، این کتاب به جای کودکان، برای شما والدین بزرگسال نوشته شده است؛ زیرا داستان این کتاب به تأثیر خشونت بر کودکان اشاره میکند و این نکته را بیان میکند که چطور، روح کودکان بسیار لطیف و شکننده است و هرگونه خشونتی ممکن است به آنها آسیب برساند: حتی خشونتی به اندازه یک جیغ ساده!
پس این کتاب را بخوانید، بخندید و یاد بگیرید که جیغ برای بچهها جیغ است و روح آنها را به هزار تکه تبدیل میکند؛ فرقی هم نمیکند این فریاد کوتاه باشد یا بلند! اما اگر به طور سهوی این کار را انجام دادید به یاد قسمت پایانی این داستان بیفتید و بدانید که هر کسی ممکن است اشتباه کند؛ ولی عذرخواهی نشانهای از احترام شما به حقوق کودکتان است و لازم است شما با آن، شجاعت و محبت خودتان را به فرزندتان ابراز کنید. همانطور که گفتم داستان این کتاب ساده شروع میشود و بدون پرحرفی ادامه پیدا میکند؛ اما درنهایت حرفهای زیادی برای شما دارد و این تصاویر هستند که به خواننده نشان میدهند پنگوئنِ کوچک چطور با یک فریاد از هم میپاشد و در آخر چطور با یک آغوش و شنیدن کلمه «ببخشید» تکههایش به هم وصل میشوند.
نکته دیگری در مورد کتاب «مامان جیغجیغو» حائز اهمیت است؛ اگر کودکی این کتاب را بخواند متوجه میشود که عصبانیت والدین مختص به خانواده او نیست و برای همه کودکان و در همه خانهها پیش میآید و همین آگاهی باعث میشود کودک از طریق نقش پنگوئن قصه، احساس همدلی پیدا کند و رنجی را که از این موضوع دارد کمتر حس کند.
در بخش از متن کتاب میخوانیم:
«امروز صبح مامانم جیغی کشید، که بدنم هزار تکه شد و هر تکهاش یک جا رفت! کلهام پرید توی فضا. تنهام افتاد توی دریا. بالهایم توی جنگل گم شدند. نوکم توی کوهها فرود آمد. دمم توی شهر ناپدید شد. پاهایم سر جایشان ماندند اما بعدش دویدند و دویدند. میخواستم پیدایشان کنم، اما چشمهایم توی آسمان بودند. میخواستم جیغ بکشم، اما منقارم توی کوهها بود. میخواستم بال بال بزنم، اما بالهایم توی جنگل بودند. غروب شد. پاهایم خسته و مانده به صحرای بزرگ آفریقا رسیده بودند. که یک سایهی بزرگ رویشان افتاد. مامان جیغجیغو تکههایم را جمع کرده و بهم دوخته بود. فقط پاها مانده بودند. مامان جیغجیغو گفت: «ببخشید!».
کتاب «مامان جیغجیغو» به قلم و تصویرگری یوتا باوئر با ترجمه گیتا رسولی را کتابهای پرنده آبی (واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی) در ۳۶ صفحه مصور رنگی و به بهای ۷۵ هزار تومان برای کودکان گروه سنی «ب» منتشر کرده است.
پیغام شما