ورود عضویت
Fa En

انجمن تخصصی کودک و رسانه

صفحه اصلی > عمومی > پیشخوان > سارا و اردک

سارا و اردک

سارا و اردک

تحلیل و بررسی برنامه خردسال سارا و اردک

تجزیه و تحلیل انیمیشن خردسال سارا و اردک ساخته bbc

سارا دختربچۀ ۷ ساله‌ایست که یک کلاه سبز بر سر می‌گذارد. او بسیار مؤدب و مهربان است. بهترین دوست او یک اردک سفید با سَری سبزرنگ است.
سارا که تازه خواندن را یاد گرفته است با دوست کوچکش هر روز ماجراهای تازه‌ای را دنبال می‌کنند. آنها با هرچیزی در اطرافشان صحبت و بازی کنند؛ دربارۀ هرچه که دوست دارند مطالعه می‌کنند و چیزهای جالبی هم یاد می‌گیرند.
مجموعۀ «سارا و اردک» Sarah & Duck در سه فصل ۴۰ قسمتی برای گروه سنی خردسال تولید شده است. اولین سری این مجموعه در سال ۲۰۱۳، سری دوم در ۲۰۱۴ و سری سوم این مجموعه در سال ۲۰۱۵ آماده شده است. این مجموعه در سال ۲۰۱۳ نامزد دریافت جایزۀ هنرهای تلویزیونی و سینمایی آکادمیک بریتانیا (بافتا) و در ۲۰۱۴ نامزد دریافت جایزۀ انیمیشن بریتانیا شد؛ در نهایت در سال ۲۰۱۴ موفق به کسب جایزۀ بافتا برای بهترین برنامۀ مخصوص خردسالان شد.

اطلاعات تکمیلی

کارگردان : Tim O’Sullivan, Sarah Gomes Harris, Tim Fehrenbach
نویسنده : Sarah Gomes Harris, Benjamin Cook
انیماتور : Hannah de Spon, Rachel Thorn, Hozen Britto, Kaye Heywood, Alastair Park,…
موسیقی : Tim O’Sullivan, Tanera Dawkins
تکنیک : دو بعدی
مدت : ۷ دقیقه‌ای
کشور سازنده : انگلستان
سال ساخت : ۲۰۱۳
شرکت سازنده : Karrot Entertainment

متن (درونمایه)

ردیف سوال پاسخ
۱ معناهای اصلی آموزش مهارت استفاده صحیح از تفریحگاه ها و پارک – استفاده صحیح از اینترنت – آموزش کارکرد نقشه – آموزش انتخاب صحیح – مقررات و ضوابط پارک – معرفی بخش های مختلف یک پارک و دادن اطلاعات مفید راجع به آن – قناعت به داشته های خود و چشم طمع نداشتن به دیگر امکانات
۲ سادگی و پیچیدگی بسیار ساده و بدون پیچیدگی بیان شده اند
۳ وابستگی مفهوم به موضوع و چگونگی خلق اثر مفاهیم آموزشی در قالب یک نیازمندی برای کودک خردسال توضیح داده شده است. مراحل رفع این نیاز در قالب یک داستان کاملا روشن و صریح بیان شده است. سارا و اردک به سراغ پارک خودشان میروند ولی آن را بسته می بینند و به همین دلیل با جستجو در اینترنت پارکی که هم برای سارا و هم برای اردک مناسب باشد پیدا می کنند و با نقشه آن را پیدا می کنند و آن را پیدا می کنند و متوجه میشوند که باید برای ورود به آن پول بپردازند و پارک بخش های مختلفی دارند که از پارک خودشان امکاناتش بیشتر است ولی هنگام نشستن بر روی صندلی متوجه میشوند که صندلی هایش به راحتی پارک کنار خانه شان نیست و بعد به پارک کنار خانه اشان می روند و از نرمی نیمکت پارک خودشان خیلی احساس خوبی پیدا می کنند ولی وقتی از پارک میروند مخاطب بزرگسال متوجه میشود که به دلیل رنگ زدن نیمکت ها پارک بسته شده بود و لباس سارا و تن اردک رنگی شده است.
۴ خلق اثر با استفاده از شخصیت داستان یک روای کل دارد که به سارا و اردک کمک می کند و آنها را راهنمایی می کند و به تایید و یا اصلاح حرف های سارا می پردازد. و این نوع روایتگری و پرسیدن از احساس سارا و اردک و نیز چیزهای دیگر به روند داستان کمک می کند پس بدون وجود دانای کل داستان درام و کنش ندارد.
۵ خلق اثر با استفاده از ساختار ساختار بسیار ساده و مطابق ویژگی های شناختی خردسال طراحی شده است مانند یک نقاشی ساده و بدون جزئیات
۶ میزان بیان پیام به وسیله صحنه ها و سکانس ها تقریبا هیچ صحنه و سکانسی خارج از محتوا و پیام نیست و برای بیان هر پیامی تصویری معادل ساخته میشود  اما بیشتر ماجرا براساس روایت و تخیل و گفتگوی راوی کل با سارا و اردک بنا شده است.
۷ چگونگی بیان پیام (موعظه وار، احساسی، عقلانی) احساسی – احساس خوشایندی و نارضایتی از چیزی و برای بیان چیزی به کودک که باید انجام بدهد مانعی قرار می دهد که آن طریقه حل آن مانع را آموزش میدهد. مثلا پارک بسته است می گوید برویم پارک دیگر – دنبال پارک میگردد میگوید فلان مناسب تو است ومناسب اردک نیست و برعکس و یا اینکه مناسب هر دو است. یا مقلا در هنگام ورود نگهبان طلب چیزی می کند و راوی توضیح میدهد برای ورود باید پول بدهد و یا وقتی قوهای درون برکه سر و صدا می کنند به سارا یادآوری میکند که قوها انگار به ناهار شما چشم دارند و یا وقتی قوها غذار ا نمیخورند به آنها می گوید که انگار از آن خوششون نیومد و خیلی ساده معنا را بیان می کند تا خردسال به دنبال یک دلیل اشتباه نگردد و سردرگم نشود. مثلا اینکه ممکن است از تو بدشان بیاید یا ترسیده باشند و هزاران دلیلی که می تواند باعث شود آنها به غذای سارا لب نزده باشند. البته دانای کل خود را دانای کل نمی پندارد و همیشه من هم فکر میکنم و یا پیشنهاد می کنم و یا عبارتی مثل بهتر است یا این یکی چطوره؟ سعی در مجاب کردن سارا دارد. و تصمیم را به خود سارا می سپارد.
۸ سرعت بسط مضمون بسیار سریع مضمون بیان میشود و هیچ تعللی دیده نمیشود و اگر پارک بسته است فوری پیشنهاد میشود که به پارک دیگری برویم
۹ شباهت ها و تفاوت ها با برنامه هایی در همین دسته بندی معمولا برنامه های اینچنینی اینگونه سعی می کنند با یک راوی کل داستان را پیش ببرند.
۱۰ تمهیدات معنوی، اخلاقی و عقل گرایانه و بهبود شرایط انسانی نویسنده سعی کرده است به صورت کاملا خلاقانه به خردسال مواردی را آموزش دهد و به صورت یک سیر منطقی و عقلانی و نیز آموزه های اخلاقی مثل ایثار و حمایت و مشارکت داستان را بنا کند.

شخصیت

ردیف سوال پاسخ
۱ باورپذیری شخصیت‌ها کاملا باورپذیر و واقعی هستند و مخاطب خردسال به خوبی می پذیرد که سارا یک دختر هم سن اوست و اردک هم یک حیوان است و راوی مثل پدر و مادر یا یک خواهر بزرگتر همیشه همراه اوست.
۲ عمق و بعد شخصیت‌ها شخصیت ها عمق ندارند و به مانند یک گونه و نوع هستند و به همین مقدار که این یک کودک است و یا این یک اردک است اکتفا شده است. شاید پرداختن به جزئیات روانی یا ابعاد اجتماعی برای خردسال قابل درک نباشد. اما از لحاظ جسمانی شخصیت دارای یک سادگی بیش از حد است که کلیاتی از یک موجود که در واقع وجود دارد را به تصویر کشیده یعنی دختری با چشمانی درشت و دندان هایی شیری بدون بینی و بایک کلاه سبز و اردکی که دارای سری سبز است.
۳ همذات پنداری با شخصیت‌ها بله کودک به راحتی با شخصیت های داستان همذات پنداری می کند و در واقع با موضوعی که برای شخصیت دغدغه است احساس قرابت می کند.
۴ میزان باورپذیری انگیزه اکت‌ شخصیت‌ها برای مخاطب خردسال مقدار انگیزه شخصیت کاملا کفایت می کند و باورپذیر است. مثلا وقتی سارا دوست دارد به پارک برود و پارک به علتی بسته است مخاطب خردسال می پذیرد که برای پیدا کردن پارک دیگری جستجو صورت پذیرد.
۵ ارزش گذاری هدف قهرمان هدف سارا در داستان هایش به اندازه سطح ادراکی او هدف ارزشمند و مهمی است. مثلا پیدا کردن یک پارک جدید، گرفتن پنچری دوچرخه، خریدن کفش نو، بازی کردن با دوستان و …
۶ میزان متوجه شدن هدف شخصیت اصلی به سرعت در همان دقیقه ابتدایی مخاطب خردسال در این برنامه از مانع و هدفی که میتواند اعث برطرف شدن مانع باشد اطلاع پیدا می کند.
۷ وجود ضد قهرمان که مانع رسیدن قهرمان به هدف میشود ضد قهرمان‌ها در حدود پنج قسمتی که مشاهده کردم اشخاص تعریف نشده و همیشه یک موقعیت به عنوان مانع بوده مثل بسته بودن پارک، پنچ شدن چرخ، پارره شدن کفش و … . اما اینکه چرا ضدقهرمان یک شخصیت جاندار نیست به احتمال بسیار قوی به این نکته ظریف برمی گردد که خردسال در حال برقراری ارتباط با دنیای اطراف خود است و سیاه نمایی از اشخاص و موجودات زنده در ذهن کودک باقی مانده و این ارتباط گیری را دچار اختلال می کند.
۸ میزان تعداد شخصیت‌ها تعداد شخصیت‌ها خیلی زیاد نیست. قهرمان داستان دختر بچه کوچکی به نام سارا است که یک دستیار حیوانی و یک راهنما ه صورت صدا دارد. در هر قسمت هم معمولا دو تا سه شخصیت دیگ به کار اضافه می شوند. چتر سارا، پیازچه های توی باغچه، پسر همسایه، کودکی دیگر، ماه، فلاینگو و ….
۹ توضیح بیش از حد درباره شخصیت‌ها توضیح دباره شخصیت ها وجود ندارد و همانطور که عرض شد شخصیت ها تنها با تفاوت های جسمانی اندکی از هم متمایز می شوند.
۱۰ میزان درونگرایی شخصیت‌ها هیچ نوع درونگرایی در هیچ شخصیتی دیده نمی شود.
۱۱ میزان شناخت زندگینامه‌ای از شخصیت اصلا به هیچ وجه به زندگینامه شخصیت ها پرداخته نمیشود یعنی هیچ وقت درباره والدین و اطرافیان سارا به عنوان قهرمان داستان چیزی نمیبینیم و شخصیت های دیگر هم به طریق اولی.
۱۲ تناسب شخصیت‌ها با زمان و مکان واقعه واقعه یا حادثه ضد قهرمان داستان های سارا و اردک است و همه این حوادث متناسب با نیازهای سارا و اردک طراحی می شوند پس سارا و اردک همیشه درست به عنوان شخصیت های داستان حضور دارند.
۱۳ چگونگی بیان پیچیدگی طبیعت و عواطف شخصیت انسانی هیچگونه پیچیدگی و تضادی در احساسات و عواطف در میان شخصیت ها وجود ندارد و به این نکته ظریف اشاره دارد که خردسال سطح ادارکی اش به این میزان پیشرفت نکرده که در مواجهه با چنین تضادهایی بتواند فرقی بین آن دو قائل شده و دچار سردرگمی و اختلال ادراکی نشود.
۱۴ میزان تحول شخصیت اصلی و باورپذیری سیر آن تقریبا در این پنج قسمت شاهد هیچ گونه تحولی در شخصیت سارا نبودیم و سارا به دلیل اینکه شخصیتش تیپ محض و ساده ای از یک دختربچه است به رفع موانعی می پردازد که نیازهای او را تحت الشعاع قرار داده است.
۱۵ همانندی همه شخصیت ها شاید بتوان گفت اینگونه است یعنی همه شخصیت های داستان وجهی ساده از کودکی، همراهی را دارا هستند و هرکس در همان شخصیت خود به تیپ محض مبدل شده است. یعنی مغاه دار یک مغازه دار است و کار دیگری ندارد و یا خود سارا کودک است و کاری جز بازی و انجام کارهای روزمره یک دختربچه ندارد.
۱۶ چگونگی ارتباط بین شخصیت ها ارتباط بین شخصیت ها کاملا مشخص است و ارتباط مستحکمی نیز در بین شخصیت ها جریان دارد. همانگونه که سارا دختر بچه است. اردک نیز به عنوان همبازی و حیوان خانگی نقش دوست و همراه کوچکتر را برای سارا دارد و راوی نیز به عنوان تسهیلگر در حال راهنمایی و ایجاد پرسش در ذهن ساراست.
۱۷ میزان برجستگی شخصیت اصلی و فرعی همیشه شخصیت اصلی یعنی سارا برجسته است و اتفاقات و حوادث حول شخصیت او در جریان است و شخصیت های فرعی برای تکمیل قصه و فرآیند یک روایت حضور پیدا می کنند.
۱۸ غفلت از نقش های جزئی خیر معمولا برای هر داستان که سیار هم ساده و کوتاه است شخصیت های جزئی دیده می شود و کار به سادگی بسته نمی شود.
۱۹ میزان تناسب گفتگوها با شخصیت ها بله دقیقا این تناسب برقرار است و هرکس به میزان نقشی که دارد صحت می کند به ج اردک که کلا صحبت نمی کند و ببیشتر به خاطر اکت های کمدی وار خود (گگ) به روند جذابیت داستان برای خردسال کمک می نماید.
۲۰ میزان اثرگذاری گفتگوی میان شخصیت‌ ها معمولا اینگونه است که گفتگوی میان سارا و راوی است که به صورت موثری داستان را پیش می برد و اهداف بعدی را ترسیم می کند و در فرآیند این گفتگوها داستان شکل می گیرد.

روایت و ساختار

ردیف سوال پاسخ
۱ چگونگی سیر منطقی روایت روایت کاملا برپایه یک علت و معلول باورپذیر برای خردسال است و داستان به صورت منطقی روایت می شود مثلا وقتی پارک بسته است باید به دنبال پارک دیگر گشت وقتی چرخ دوچرخه پنچر میشود باید دوباره ترمیم شود وقتی کفش سوراخ میشود هم باید کفش جدید خرید.
۲ از هم گسیختگی خط داستان داستان کاملا به هم مرتبط است مثلا اگر به دنبال پارک جدید است و به پارک جدید میرود داستان در پارک جدید ادامه پیدا می کند یا وقتی برای رفع پنچری به آپاراتی می رود داستان تلمبه ای که کمباد می کند پیش می آید و یا وقتی کفش نو می خرد با معضل صدای تق تق کفش ببر روی موزاییک های خانه روبرو می شویم.
۳ میزان حوادث و تمرکز آنها بر داستان اصلی معمولا دو داستان داریم یک داستان اولیه که هدف اولیه را مشخص می کند و داستان بعدی که دنباله ماجراست و معضل جدیدی است که آن هم باید برطرف شود و بخشی از موضوع داستان اول را شکل می دهد. مثال بالا
۴ میزان پیرنگ های داستان و چگونگی ارتباط آنها با هم در برنامه سارا و اردک معمولا یک پیرنگ بیشتر وجود ندارد واین پیرنگ هم بسیار ساده و منطقی و باورپذیر برای مخاطب خردسال است.
۵ میزان طرح های فرعی و حجم داستان حجم داستان و طرح های فرعی بسیار کم است و کل هر قسمت بین ۵ الی ۷ دقیقه است و روایت از دو داستان ممتد تشکیل شده است و هیچ نوع داستان فرعی در آن دیده نمی شود.
۶ میزان توالی زمان یا بهم ریختگی آن داستان کاملا خطی و متوالی است و داستان اول از نظر زمانی جلوتر از داستان دوم است و هیچ نوع به هم ریختگی در سیر روایت زمان داستان مشاهده نمی شود که به دلیل سطح ادراکی خردسال از زمان و ظرفیت تطبیق آن با واقع است.
۷ زاویه روایتگری اثر و تاثیر آن بر روایت روایت از زاویه دید دانای کل که نقش تسهیلگری دارد روایت می شود و بسیار هم بر روایت موثر است چرا که اگر قرار بود روایت از زاویه دید سارا روایت شود گفتگویی با شخص خارج از قاب شنیده نمیشد و راهنمایی ها و سیر داستان به صورت دیگری که معمول است باید روایت میگردید. این نکته بسیار حائز اهمیت است که بدانیم نوع روایت در این اثر شبیه قصه گویی برای خردسال است البته قصه گویی که قهرمان داستان خود در حال شنیدن داستان خود از زبان راوی یا تسهیلگر است.
۸ میزان گره افکنی و درگیر کردن مخاطب بله برنامه طوری است که در همان دقیقه ابتدایی گره در کار می افتد و مخاطب متوجه ضرورت ادامه داستان می شود و منتظر حل شدن آن واقعه مینشیند. که این نکته خود نیز از میزان کم درگیری مخاطب خردسال ببا داستان پرده برمیردارد و میطلبد که در کارهای خردسال زود وارد داستان شوند تا خردسال در کنار کنار بنشیند و داستان را پیگیری کند.
۹ میزان افزوده شدن تنش در صحنه و سکانس های بعد بله با وجود اینکه دو داستان در هر قسمت وجود دارد اما با ایجاد مانع در داستان و سعی در برطرف نمودن آن یکهو تنش بالا می رود و رافع مانع در داستان دوم با چالش روبرو می شود و حالا باید رافع دیگری برای برطرف نمودن مانع از رافع اول پیدا کنیم.
۱۰ میزان پیش برندگی روایت در هر صحنه بله تقریبا می توان گفت هیچ صحنه ای در برنامه  وجود ندارد که ببه سیر داستان کمک نکند و هر صحنه در این انیمیشن یک بازخورد یا معرفی را برای مخاطب در پی دارد.
۱۱ امکان حذف صحنه یا سکانس می توان گفت کارگردان اثر در کمال خساست صحنه ها را طراحی کرده است چه برسد به سکانس و این کار امکان حذف صحنه ا این انیمیشن را نمی دهد چرا که قسمتی از پیام به مخاطب منتقل نشده و یا اختلالی ایجاد خواهد شد.
۱۲ میزان ماده کار فیلمنامه هیچگونه پیچیدگی و تضادی در احساسات و عواطف در میان شخصیت ها وجود ندارد و به این نکته ظریف اشاره دارد که خردسال سطح ادارکی اش به این میزان پیشرفت نکرده که در مواجهه با چنین تضادهایی بتواند فرقی بین آن دو قائل شده و دچار سردرگمی و اختلال ادراکی نشود.
۱۳ میزان اثرگذاری نقاط فراز، فرود، عطف، اوج و پایان همه این نقاط به صورت یک کار کلاسیک بسیار ساده در هر قسمت دیده شده است و هر کدام به سادگی درک یک خردسال از داستان تعبیه شده است.
۱۴ درستی واقع شدن نقطه اوج در داستان بله در هر یک از دو داستان هر قسمت نقطه اوج در ندیک نقطه پایانی قرار دارد. مثلا در داستان پارک نقطه اوج اول پیدا کرددن پارک سوم بر روی نقشه است که در انتها نقشه چاپ شده و به سمت پارک حرکت می کنند.
۱۵ میزان جذابیت، تناسب، تاثیر و باورپذیری پایان داستان برای یک خردسال شاید بتوان گفت اگر قرار باشد جذابیتی بیش از اینکه در یک سیستم رایانه ای به دنبال پارک خوب بگردند شاید کمی اغراق آمیز و غیرقابل باور باشد و با روحیه و سطح ادراکی خردسال نیز تناسب دارد. اما اینکه آیا می توان پایان های دیگری نیز متصور شد و جذابیت های دیگری هم به آن اضافه کرد شاید بتوان گفت آری امکان دارد. اما به دلیل اینکه بسیار سخت می توان به میزان تاثیر آن در روحیه خردسال پی برد نیاز به پژوهش و تجربه جدی دارد.
۱۶ تناسب ریتم و آهنگ در فیلمنامه ریتم بسیار سریع است و آهنگ کار هم به صورت یکنواخت در حال نواخته شدن است.
۱۷ میزان شیوع اطلاعات ساختگی و غلط در این اثر اطلاعات به تناسب دانش خردسال اطلاعات داده میشود و حتی معرفی خانواده هم صورت نمیپذیرد ولی مثلا استفاده ا رایانه در قسمت پارک، نحوه مراجعه به آپاراتی در قسمت تلمبه، نحوه مراجعه به مغازه کفش فروشی و تمایز بین کفش فروشی ها اطلاعاتی است که برای خردسال تازگی دارد و همه این اطلاعات نیز به ساده ترین شکل و قابل فهم ترین شکل ممکن نمایش داده میشود یعنی با کلیت مغازه، با کلیت رایانه و جستجو در اینترنت آشنا میشود.
۱۸ اشتباهات رایج در پیش بینی غافلگیری یکی از اصول جذابیت در این برنامه است و حتی فرد برگسال هم نمی تواند حدس درستی بزند و پایان ها هیچگاه لو نمیرود و بدون ایجاد دلهره و اضطراب داستان با این جذابیت پیش میرود.
۱۹ اشتباهات رایج در ایجاد دلهره تقریبا هیچ احساس دلهره و دلشوره ای که مربوط به فقدان اطلاعات، دلره کاذب، نابرابری مانع و رافع و … دیده نمی شود و خیلی خوب به این نکته ظریف در مورد خدشه دار نکردن احساسات خردسال توجه کرده اند.
۲۰ الگوی سامان دهی داستان و روایت این برنامه براساس ایجاد تفکر خلاق و ایجاد پرسش و جستجوی راه حل بنا شده است. بنابراین داستان این اثر با ایجاد مانع و خلق موقعیت تفکرکونه برای پیدا کردن و انتخاب راه حل مناسب ادامه پیدا می کند.

ترکیب بندی تصویر

ردیف سوال پاسخ
  کلیت این برنامه دارای ۴ سکانس است که هر سکانس با فید به یک صفحه سیاه پایان می یابد.
۷۱ نما با احتساب سه تصویر سیاه وجود دارد.
۱ تیلت، ۲ زوم اوت و ۳ پن در این برنامه وجود دارد.زاویه دوربین در اکثر نماها آی لول است. و در ۳ نما معرف زاویه دوربین های انگل است و بر سوژه ها اشراف دارد.
۱ چگونگی استفاده از ترکیب بندی تصاویر و استفاده از نماهای خلاقانه
 الگوها و بافت ها نقطه  طلایی و رنگ   نقطه طلایی نقطه  طلایی وترکیب رنگها

قانون یک سوم

خطوط هدایتگر و تقارن

ترکیب بندی مرکزی و تقارن و قانون فرد ها

ترکیب بندی مرکزی و تقارن

کادر در کادر   و توازن

توازن و قانون فرد ها

۲ اطلاع فیلمساز از کانون توجه تصاویر بله در اکثر تصاویر سوژه در نقطه طلایی قرار دارد.
۳ استفاده فیلمساز از روش های ایجاد کانون توجه در فیلد یک برخی تصاویر نشانگر این مطلب است که با انواع تکنیک های مختلف به این امر توجه داشته است.
۴ استفاده فیلمساز از خطوط افقی، مورب، منحنی، عمودی برای تشدید و تقویت حالات دراماتیک  
۵ استفاده فیلمساز از ترکیب بندی عمق برای ژرفانمایی در احساسات دراماتیک  حرکت اردک وسارا در عمق
۶ میزان استفاده فیلمساز از انواع ترکیب بندی تصاویر  
۷ توجه فیلمساز به ترکیب بندی پویا در تصاویر متحرک در این دو صحنه با حرکت زوم اوت سعی در ایجاد پویایی تصاویر دارد
۸ توجه فیلمساز برای رساندن معنا با تغییر اندازه و زاویه نماها نما از لانگ شات به مدیوم تغییر می کند تا بسته بودن پارک را نشان دهد.از لانگ شات به شات و از شات به کلوز تغییر پیدا کرده تا بتواند تقابل را جدی کند.

نما از شات به کلوزآپ تغییر کرده تا رنگ شده بودن نیمکت را تاکید کند.

۹ توجه فیلمساز برای ساندن معنا با استفاده از انواع لنز تقریبا از هیچگونه عمق نمایی با لنز یا نورپردازی در این انیمیشن استفاده نشده است.

 

دانلود فایل pdf تحلیل برنامه سارا و اردک

بررسی و تحلیل برنامه سارا و اردک

برچسب ها : ، ، ، ،

پیغام شما